نتایح جستجو

سلام الهه خانوم... چطور مطوری؟... من گاه گداری میام... سر می زنم... 22 شروع میشه... چه می کنی؟...

آدم پیگیری هستیا... ;) کار من چی... اون چی شد؟!؟!؟!؟!؟!؟!!!!!!!!!!!

من چی بگم آخه... ملایم تر باش ;)

حواست به خودت باشه... :biggrin:

عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خوبی سارا؟ کیو می خوای با دیوار یکی کنی فنچول؟ می بینم که بچه مردم رو هم ترسوندی... (پست قبلی)

ست کاملش چیه دیگه؟... زیر شلواری واسه چی می خوای؟... شب نمیمونیا...:biggrin: تو غصه ی شلوار حسین رو نخور... یه کاریش می کنیم... کیو میگی؟... من به خیلیای دیگه که از تو کوچیکترن بچه نمیگم... حالا مگه چند سالشه؟...:surprised:

:) شب خووووووووووووووووش....

نه بابا دیگه نمیخونم... انقدر پیام میدین به هم که دیگه حالشو ندارم... اصلا هم متوجه منظورت نمیشم... :surprised::D

سلام ... احوال سرکار... راستی اونو برات میلیدم...;)

سلام... من روالم تو ردیفی؟ چه معنی داشت؟ :surprised: چرا تو همش کار داری؟ اون دوس پسراتو یه روز بی خیال شو...:D;)

دیگه نمیبریمت... شوخی کردم... تو بیا... من شلوار و زیر شلواری و :D برات میخرم...

:biggrin: با چی میری بیرون الان؟ بهونه ی بیرون نیومدن دفه بعدتم جور شد... :biggrin:;)

این سارا هیچ موقع وقت نداره... بابا بیزی... یه وقتم واسه ما خالی کن... چی میشه؟

طیبه چی کارش کردی بچه رو؟ منم موافق بیرون هستم... یه جا بریم

چه بد؟ چیزی هم گذاشته حالا؟ غذا مذا دارین؟ جا خواب؟ گشنه نمونی... معتاد نشی یهو...:D

واسه چی رفته بودن گل بچینن؟ :smile: نکنه بازم خبریه؟ من که همیشه هستم... این چند وقته هم درگیر چند تا سمینار بودم کمتر میومدم... الکی هم نگفتم ... ;) راست میگه... مریم یکی از ستونای اصلیه تاپیکه... نباشه تاپیک خوابیده... ;)

چقدر سوت و کور شده اینجا... چرا همه یهو با هم غیب میشین؟... سر بزنین... ;) برا همتون دلم تنگ میشه...:smile:

من الان داشتم صفحات قبلی تاپیک رو پراکنده نگاه میکردم... خیلی برام جالب بود... کلی خاطره توش بود... :smile: حس و فکر ما تابع زمانه... خیلی از درکهای ما بدون اینکه خودمون خبر داشته باشیم عوض میشه... نگاه ما باید تو زمان وسعت پیدا کنه... در حال دست و پا زدن تو زمان هستیم...

:smile:;)