آره واقعا
بهش گفتم بچه ها سراغتو میگیرن دیگه ول کن نیس که همش میگه دلم برا بچه ها تنگ شده
میگم پس من چیکارم این وسط هی بچه ها بچه ها میکنی
میگه آخه بچه ها یه چیز دیگن
میبینی تو رو خدا مارتین
دختره دیوانس
مگه نه
حالا که نیس یه کم دری وری بهش بگم که انقد منو این روزا اذیت کرد
جلوش که نمیتونم چیزی بگم