نتایح جستجو

روشني بخش حريفان، مه و خورشيد نبود آتشي بود كه از باده ي مستانه دميـد:gol:

در دامن اين بحر، فروزان گهري نيست چون موج به اميد كه آغوش گشاييم؟:gol:

تب كشاند آن تازه گل را بر سر بالين من بعد از اين تا زنده باشم حلقه در گوش تبم:gol:

دوش چون نيلوفر از غم پيچ و تابي داشتم هر نفس چون شمع لرزان اضطرابي داشتم:gol:

ياري كه مرا كرده فراموش تويي تو با مدعيان گشته هم آغوش تويي تو:gol:

مستم از بانگ عاشقانه ي تو بوي عشق آيد از ترانه ي تو:gol:

من بنالم كه عاشقم عاشق تو كه معشوقي از چه نالي زار؟:gol:

در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود:gol:

در دامن اين بحر، فروزان گهري نيست چون موج به اميد كه آغوش گشاييم؟:gol:

نرگس كه فريبد دل صاحبنظران را اين چشم سخنگوي ندارد كه تو داري:gol:

وصل اگر خواهي فشان اشكي كه كس در اين چمن يار گل بي ديده ي تر، شبنم آسا كي شود؟:gol:

تار و پود هستي را، سوختيم و خرسنديم رند عافيت سوزي، همچو ما كجا بيني؟:gol:

- "ليلي و مجنون"، نظامي گنجوي...:gol:

- "غروب جلال" ، سيمين دانشـور...:gol:

- "از زبان بـرگ" ، شفيعي كدكني...:gol:

در بيابان جنون سرگشته ام چون گردباد همرهي بايد مرا، مجنون صحراگرد كو؟ بعد مرگم، مِي كشان گويند در ميخانه ها آن سيه مستي كه خم ها را تهي ميكرد كو؟:gol:

- "شعرهاي اكتاويو پاز" ترجمه احمـد شامـلو...:gol:

- "چكامه هاي گزيده" هوشنگ ابتهاج (هـ. الف. سايه)...:gol:

- "بوي جوي موليان" از شفيعي كدكني...:gol:

- "الماسهاي آگاهي" (در مورد مراقبه)...:gol: