نتایح جستجو

مدار چرخ گردون را نهایت کو الی آخر که آخر وصل بر اول بگردد او الی آخر ***my own***

مقصود پروانه اين عاشق ديوانه منصورمستانه آتش زده جانانه

در فرهنگ سرخپوستان تولتك مكزيك مورد مشابه اي مطرح است كه ماهيت ماورائي دارد به نام سايه هاي پروازگر كه از ابتداي كودكي سطح بيروني بدن را ميپوشاند (بر روي او مي افتد) وجود فرد راتسخير كرده وذهن خود را همچون يك انگل در ذهن ما جاي ميدهد و از خشم ترس واضطراب ما تغذيه ميكند و در تبادلات اجتماعي دو...

حق چو شراب ازلی دردهد مرد خورد باده حق مردوار پرورش جان به سقاهم بود از می و از ساغر پروردگار ***مولانا***

مي گم راستشو راستش، شايد نباشه وقتش گفتم يه سرود از بود،كاش يه دفم مي شنود رفتي ورفتي با عمرم،با جونم كه به توسپردم آتيشت كردش ذوبم،تا بادل آهنت يكي شه قلبم هربد وبيراه خواستي بگو،اما برگرد بامن روبرو دل تو سنگه ياكوهه،آخه صدام برگشته و بي روحه بدلت بگو اگه سنگي،اينجام يكي هست پي زندگي مي ري مي...

ترکیب پیاله‌ای که درهم پیوست بشکستن آن روا نمیدارد مست چندین سر و پای نازنین از سر و دست از مهر که پیوست و به کین که شکست

زنند سنگي برپائي كه شد لنگ كه آهنگي نزد كس بر دل تنگ چرا آوا دهم با ناله خويش همان بهتر خموشي بي نيرنگ ***my own***

وقني آدم سال67 به دنيا بياد و تجربه 67 ساله ها رو داشته باشه به پوچي زودهنگام پيري ميرسه و پناه به چيزهائي ميبره كه.....

من متولد آخر دهه سي هستم برادرم دهه يبست من 4 سالم بود كه تلويزيون خريديم وتاثير اون درمن باعث تفاوت هاي زيادي با برادرم كه با راديو مانوس شده بود گرديد بجه هاي دهه پنجاه در 15 سالگي با تي وي كيم و اكسپكتروم آشنا شدند ولي دهه شصتي ها پنتيوم 486 داشتندو ... واين ابزار مقدار حجم ورودي اطلاعات...

مائيم که اصل شادي و کان غميم سرمايه‌ي داديم و نهاد ستميم پستيم و بلنديم و کماليم و کميم آئينه‌ي زنگ خورده و جام جميم

قمر شد يار عقرب كمر شد جاي مركب ثمر شد نار پر تب بشر شد صفر مضرب

دل پاکیزه، بکردار بد آلوده مکن تیرگی خواستن، از نور گریزان شدن است پروين

میشه برداشت خودت رو از این آواتار بگی ؟؟؟ :) برام جای سوال شده عمومي نميگم اين سري منحني ها نظم در بينظمي است واين يكي حكم دايره هندسه رو داره هر چي به مركزش نزديك تر بشي باز همين شكل را ميبيني ولي بقيه با چندمرحله اشكال گوناگون به شكل اول ميرسند اين كاملترين شكل در رياضيات بينظميه لطفا عموميش...

نشاید دل دادن به عیشی بود در پس هر خامش خروشی دلا برعیش عالم گر نجوشی به هر دم شهد شیرینی بنوشی ***my own***

لبي دوزم خمش من به عزلت كه از دستم برفتي هر حلاوت كنون برماتم آن روزگاران كنم فرياد يا رب اشكباران ***my own***

تا پرده پندارحجاب برنظر افكند تا صدف مهر به لب، نيفتاد به لبخند گوهر نجهد از بن زندان به حضوري برجهل بماندنگشايد گوش بر پند ***my own***

زنند سنگي برپائي كه شد لنگ كه آهنگي نزد كس بر دل تنگ چرا آوا دهم با ناله خويش همان بهتر خموشي بي نيرنگ ***my own***

خورشید را حاجب تویی، اومید را واجب تویی مطلب تویی طالب تویی، هم منتها هم مبتدا در سینه ها برخاسته، اندیشه را آراسته هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا ای روح بخش بی بَدَل، وی لذت علم و عمل باقی بهانه ست و دغل، کاین علت آمد وآن دوا ***مولانا***

تقدیرچنین بوده یک دم نشد آسوده تابود چنین بوده این دم نکن آلوده ***my own***

دانی به چه چرخ ،عصار بود بر دایره پوچ ،دوار بود کامی دهدت این دم جانا گیرد دم دیگر،کین سیار بود ***my own***