پرسه های شب
به کوچه رسیدم
یه کوچه بن بست
ولی بی نهایت تا خاطره
قدم برداشتم
آرام اما پر از دلهره
هر قدم برگی از خاطره بود که ورق میخورد
به انتهای کوچه رسیدم
به انتهای خاطره
حال در این بن بست
مانده ام بی حوصله
بی کس
پر از آرزوی نرسیده
پر از رویای دست نیافته
چشمهایم رو میبندم
نه
باز بهتر است
واقع...