نتایح جستجو

  1. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالودهام به بد دیدن به می پرستی از ان نقش خود بر اب زدم که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن
  2. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب این اتش که بر جان من است سرد کن زان سان که کردی بر خلیل
  3. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    با اجازتون این بیت مال حافظ بود نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر هر انچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر ز وصل روی جوانان تمتعی بردار که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
  4. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    می روی و مژگانت خون خلق می ریزد تیز می روی جانا ترسمت فرو مانی
  5. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش می امد و رخساره بر افروخته بود تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود گر چه می گفت که زارت بکشم می دیدم که نهانی نظرش با من دلسوخته بود
  6. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    می روی و مژگانت خون خلق می ریزد تیز می روی جانا ترسمت فرو مانی
  7. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    مکن به چشم حقارت نگاه در من مست که نیست معصیت و زهد بی مشیت او
  8. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    تاب بنفشه می دهد طره ی مشگسای تو پرده ی غنچه می درد خنده ی دل گشای تو
  9. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک از ان گناه که نفعی رسد به غیر چه باک
  10. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    ترا که هر چه مراد است در جهان داری چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
  11. maryam_202084

    مشاعرۀ سنّتی

    دوش اگهی ز یار سفر کرده داد باد من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد
  12. maryam_202084

    THANK u

    THANK u
بالا