نتایح جستجو

  1. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    دل بر ما شدست دلبر ما گل ما بی​حدست و شکر ما
  2. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب برو که عشق و غم او نصیب ماست بخسب
  3. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ای که به هنگام درد راحت جانی مرا وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا
  4. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تا فسرده نشوی همچو جماد هم در آن آتش بگداز میا
  5. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    مقبلترین و نیک پی در برج زهره کیست نی زیرا نهد لب بر لبت تا از تو آموزد نوا
  6. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ماییم مست و سرگران فارغ ز کار دیگران عالم اگر برهم رود عشق تو را بادا بقا
  7. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    آمد دوش مه که تا سجده برد به پیش تو غیرت عاشقان تو نعره زنان که رو میا
  8. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا در رخ مه کجا بود این کر و فر و کبریا
  9. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تو بدنامی عاشق را منه با خواری دونان که هست اندر قفای او ز شاه عشق رایت​ها
  10. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ای وصالت یک زمان بوده فراقت سال​ها ای به زودی بار کرده بر شتر احمال​ها
  11. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را ببافت جامع کل پرده​های اجزا را
  12. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    شمس شمس تیغ زدی بر سرم ای آفتاب تا شدم از تیغ تو من گرم پشت
  13. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست چو باز زنده شدی زین سپس بدانی زیست
  14. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تا کی کنار گیری معشوق مرده را جان را کنار گیر که او را کنار نیست
  15. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست
  16. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    تا نلغزی که ز خون راه پس و پیش​ترست آدمی دزد ز زردزد کنون بیشترست
  17. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را
  18. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    شاها بکش قطار که شهوار می​کشی دامان ما گرفته به گلزار می​کشی
  19. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    دل چو طوطی بود و جور دلارام شکر طوطیی دید کسی کو ز شکر بگریزد
  20. gh_engineer

    مشاعرۀ سنّتی

    ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود با دل مرده دلان حاجت جنگی نبود
بالا