نتایح جستجو

  1. A

    سازه گالوانیزه F47

    سازه U36 سازه U36 سازه U36 این سازه به طول 4000 میلیمتر ، عرض 36 میلیمتر و ارتفاع 17 میلیمتر در بسته های 20 تایی تولید میگردد و هر بندیل آن بیست بسته می باشد . این سازه از ورق به ضخامتهای 0.5 لی 0.6 میلیمتر تولید می گردد . در اجرای سقفهای ساده و دکوراتیو کناف از سازه U36 به عنوان آویز...
  2. A

    [مصالح ساختمانی] کناف

    فروش مصالح کناف فروش مصالح کناف فروش مصالح کناف آذین طرح اسپادانا با هدف اشتغال زایی و پایین آوردن هزینه های اجرای سقف و دیوارهای کاذب کناف ، اقدام به تولید و فروش سازه های کناف از قبیل f47, u36,L25, C100,C70,C50,U100,U70,U50 با ورق گالوانیزه خشک به ضخامت 0.5 الی 0.6 نموده است . این...
  3. A

    سازه گالوانیزه F47

    سازه گالوانیزه F47 با قاطعیت می توان گفت که سازه F47 پر مصرفترین سازه در میان انواع سیستمهای ساخت و ساز خشک کناف می باشد . این سازه به خاطر مشخصات ظاهری دارای استحکام و مقاومت بالایی در مقابله با فشار و تحمل وزن سقف کاذب دارا می باشد .سازه F47 در انواع سقفهای کاذب کناف از جمله سقفهای ساده...
  4. A

    [مصالح ساختمانی] کناف

    [مصالح ساختماتی] کناف [مصالح ساختماتی] کناف تایل 60*60 سقفهای مشبک کناف سقفهایی با اجرا سریع می باشند که به واسطه استفاده از انواع تایلهای 60*60 بدون نیاز به پیچ کردن تایل به سپری و عدم نیاز به بتونه کاری از سرعت اجرایی بالایی برخوردار هستند . به راحتی قابل ترمیم و مرمت بوده و فضای تاسیساتی...
  5. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    پیش از آنی که با غزل آییپیش از آنی که با غزل آیی، دفترم شوره زار ماتم بود ماه برکوی دل نمی‌تابید، خانه ام انتهای عالم بود کنج آیینه‌ام نمی خندید برق سوسوی کوکب بختم بی‌سحرگاه خنده خیست، باغ بی‌باغ، قحط شبنم بود تا رسیدی خدا تبسم کرد، با عبور تو کوچه پیدا شد قبل از آنی که بگذری از دل، عطر در...
  6. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    شراب شعر چشمان تو شراب شعر چشمان تو شراب شعر چشمان تومن امشب تا سحر خوابم نخواهد برد همه اندیشه ام اندیشه فرداست وجودم از تمنای تو سرشار است زمان در بستر شب خواب و بیدار است شراب شعر چشمان تو هوا آرام، شب خاموش، راه آسمان ها باز خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز رود آنجا که می بافند کولی...
  7. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    گفتی بارانممن بودم و تنهایی و یک راه بی انتها یک عالم گله و خدایی بی ادعا گم شده بودم میان دیروز و فردا تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم صدایت در گوشم پیچید نگاهت در چشمانم نقش بست نشان دادی به من آنچه بودم آری، با تو رسیدم من به اوج خودم نامم را خواندی.. گفتی بارانم بارانی شد دل و چشمانم...
  8. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تو که گندم، تو که حوا، تو که شیطان منی تو که گندم، تو که حوا، تو که شیطان منی تو که گندم، تو که حوا، تو که شیطان منیباز شب ماند و من و این عطش خانگی ام باز هم یاد تـــــــو ماند و من و دیوانگی ام اشک در دامنم آویخت کـــــه دریا باشم مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم خواب دیدم کــه تو می آمدی و...
  9. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    آینهگرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست حاصل خیره در آینه شدن‌ها آیا دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟! بی‌سبب تا لب دریا مکشان قایق را قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد آه! دیگر دمت ای دوست...
  10. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    هنگام رسیدن هنگام رسیدن هنگام رسیدن ای آرزوی اولین گام رسیدن بر جاده‌های بی‌سرانجام رسیدن کار جهان جز بر مدار آرزو نیست با این همه دل‌های ناکام رسیدن کی می‌شود روشن به رویت چشم من، کی؟ وقت گل نی بود هنگام رسیدن؟ دل در خیال رفتن و من فکر ماندن او پخته‌ی راه است و من خام رسیدن بر خامی‌ام نام...
  11. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    بی خودتر از اینم کن بی خودتر از اینم کن بی خودتر از اینم کنراز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کن بی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم یک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کن شوق سفرم هست در اقصای وجودت لب تر کن و یک بوسه جواز سفرم کن دارم سر پرواز در آفاق تو، ای...
  12. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ماه و سنگ ماه و سنگ ماه و سنگاگر ماه بودم به هرجا که بودم سراغ تو را از خدا می گرفتموگر سنگ بودم به هر جا که بودی سر رهگذار تو جا می گرفتماگر ماه بودی به صد ناز شاید شبی بر لب بام من می نشستیوگر سنگ بودی به هرجا که بودم مرا می شکستی، مرا می شکستیفریدون مشیری
  13. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    موج عاشقدنبال من می‌گردی و حاصل ندارد این موج عاشق کار با ساحل نداردباید ببندم کوله بار رفتنم را مرغ مهاجر هیچ جا منزل نداردمن خام بودم، داغ دوری پخته ام کرد عمری که پایت سوختم قابل نداردمن عاشقی کردم تو اما سرد گفتی: از برف اگر آدم بسازی دل نداردباشد ولم کن باخودم تنها بمانم دیوانه با دیوانه ها...
  14. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تا کی به تمنای وصال تو یگانهتا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه رفتم به در صومعه‌ی عابد و زاهد دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد گه معتکف...
  15. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    من از عهد آدم تو را دوست دارم من از عهد آدم تو را دوست دارم من از عهد آدم تو را دوست دارممن از عهد آدم تو را دوست دارم از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی‌تر از غم...
  16. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    خواب آخر خواب آخر خواب آخروقتی که خوابی نیمه شب، تو را نگاه می‌کنم زیبایی‌ات را با بهار گاه اشتباه می‌کنم از شرم سر انگشت من پیشانی‌ات تر می‌شود عطر تنت می‌پیچد و دنیا معطر می‌شود گیسوت تابی می‌خورد، می‌لغزد از بازوی تو از شانه جاری می‌شود چون آبشاری موی تو چون برگ گل در بسترم می‌گسترانی بوی...
  17. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    آوارهدوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟ دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟ تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌ ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟ مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟ مثل من آواره شو از چاردیواری درآ! در دل...
  18. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    زهر شیرینتو را من زهر شیرین خوانم ای عشق، که نامی خوش‌تر از اینت ندانم. وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری، به غیر از زهر شیرینت نخوانم. تو زهری، زهر گرم سینه‌سوزی، تو شیرینی، که شور هستی از توست. شراب جام خورشیدی، که جان را نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست. بسی گفتند: – «دل از عشق برگیر...
  19. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    در گلستانهدشت‌هایی چه فراخ! کوه‌هایی چه بلند در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد! من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم: پی خوابی شاید، پی نوری، ریگی، لبخندی. پشت تبریزی‌ها غفلت پاکی بود که صدایم می‌زد پای نی‌زاری ماندم، باد می‌آمد، گوش دادم: چه کسی با من، حرف می‌زد؟ سوسماری لغزید. راه افتادم. یونجه‌زاری...
  20. A

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    جای تو خالیست جای تو خالیست جای تو خالیستبرخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست این قافله از قافله سالار خراب است اینجا خبر از پیش‌رو و باز پسی نیست تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش دیدم...
بالا