نتایح جستجو

  1. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است بر حذر باش در این راه که سر در خطر است پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است... وحشی بافقی
  2. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ وحشی بافقی
  3. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان غم پنهانی من گوش کنید قصه بی سر و سامانی من گوش کنید گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی سوختم ، سوختم این راز نگفتن تا کی وحشی بافقی
  4. Mahdy.T

    حسینیه باشگاه مهندسان ایران

    شکر خدا که دعای سحرها گرفته است دست مرا کرامت اقا گرفته است شکر خدا که چشم همیشه حسینی ام اشکی برای روز مبادا گرفته است اینجا حسینیه است ملائک نشسته اند جبرییل هم برای خودش جا گرفته است
  5. Mahdy.T

    شما اگه میتونید برای این عكس موضوع انتخاب كنید من كه نتونستم...

    کجایند مردان بی ادعا؟؟؟؟؟؟؟
  6. Mahdy.T

    اگه گفتی نکته این عکس چیه؟

    نکتش اینه که بچه با ادب نباید شیرشو بریزه زمین که باباش عصبانی بشه بیاد بزنتش بعد براش عقده بشه وقتی بزرگ شد بره بچشو بزنه!!!!
  7. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    الا یا ایها ساقی از آن روح اساطیری بزن بر جانم اکسیری مس جانم طلا کردی
  8. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم تو را من چشم در راهم.
  9. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را که عشق نداری تو را رواست بخسب برو که عشق و غم او نصیب ماست بخسب ز آفتاب غم یار ذره ذره شدیم تو را که این هوس اندر جگر نخاست بخسب
  10. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    شاید این جمعه بیاید شاید پرده از رخ بگشایدشاید
  11. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    در آرزوی بوسه کنارت مردم وز حسرت لعل آبدارت مردم قصه نکنم دراز کوتاه کنم بازآ بازآ کز انتظارت مردم
  12. Mahdy.T

    زمزمه های دلتنگی(کلبه کوچک دل...)

    دلم هوای تو کرده چرا نمی آیی میان قلب منی تو، هنوز اینجایی
  13. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    ته که ناخوانده‌ای علم سماوات ته که نابرده‌ای ره در خرابات ته که سود و زیان خود ندانی بیاران کی رسی هیهات هیهات بابا طاهر
  14. Mahdy.T

    یه بیت به انتهای شعر اضافه کن

    و من هنوز به یادت ترانه میخوانم ز هجر روی تو است این ببین چه هجرانی درون قلب من اینک ببین چه غوغایی است به یاد توست به قلبم شدید طوفانی و فکر و یادتو هر شب سراغ من آید دهی میان دل و روح من چه جولانی حیف شد که خیلی خیلی دیر با این پست آشنا شدم میتونستم خیلی چیزا یاد بگیرم این سه بیتم گذاشتم...
  15. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    سالها ره می‌رویم و در اخیر همچنان در منزل اول اسیر ل...
  16. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    گرد از رخ نازنین به آزرم فشان کانهم رخ خوب نازنینی بوده است ک...
  17. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    و آنگاه برای خشت گور دگران در کالبدی کشند خاک من و تو
  18. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    مستی عشق نیست در سر تو رو که تو مست آب انگوری روی زرد است و آه دردآلود عاشقان را دوای رنجوری
  19. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    وقت سحر است خیز ای طرفه پسر پر باده لعل کن بلورین ساغر کاین یکدم عاریت در این گنج فنا بسیار بجوئی و نیابی دیگر
  20. Mahdy.T

    مشاعرۀ سنّتی

    نیکی و بدی که در نهاد بشر است شادی و غمی که در قضا و قدر است با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است
بالا