نتایح جستجو

  1. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    یاد تو شب و روز قرین دل ماست سودای دلت گوشه نشین دل ماست از حلقهٔ بندگیت بیرون نرود تا نقش حیات در نگین دل ماست
  2. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    شاهدان گر دلبری زینسان کنند زاهدان را رخنه در ایمان کنند
  3. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    تو در یاد منی هرجا که هستم تو را هرجا که هستی می پرستم
  4. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم کز بد حـــادثه اینجـــا به پنــــاه آمده ایم
  5. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    هرچه کُنی ، بکُن ، مکن ترک من ای نگار من هرچه بَری، ببَر ، مبَر سنگدلی به کار من هرچه بُری ، ببُر ، مبُر رشته الفت مرا هرچه کَنی، بکَن ، مکَن خامۀ اختیار من
  6. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    دلخوش از آنیم که حج می رویم غافل از آنیـــــم که کج می رویم کعبــــه به دیدار خــــدا می رویم او که همینجاست کجـــا می رویم
  7. mx_2000

    مشاعره ی دخترانه و پسرانه میدونی چیه؟......

    نگر به یوسف کنعان که از کنار پدر سفر فتادش تا مصر و گشت مستثنا نگر به موسی عمران که از بر مادر به مدین آمد و زان راه گشت او مولا نگر به عیسی مریم که از دوام سفر چو آب چشمه حیوان‌ست یحیی الموتی نگر به احمد مرسل که مکه را بگذاشت کشید لشکر و بر مکه گشت او والا
  8. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    دل با من و جان بی تو، نسپاری و بسپارم کام از تو و تاب از من، نسـتانم و بستانی
  9. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    هرکس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا،دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند حرفی نیست از دوست بپرسید چرا می شکند
  10. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    نفس بر آمــــــد و کام از تو بر نمی آید فغان که بخت من از خواب در نمی آید
  11. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    هر که خواهد گو بیـا و هرچه خواهد گو بـگو کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
  12. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر میخواستی حــــالا چرا؟
  13. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خــدا را همدمی
  14. mx_2000

    مشاعره با شعر سعدی

    تو مپندار کز این در به ملامت بروم دلم این جاست بده تا به سلامت بروم ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پای نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم من هوادار قدیمم بدهم جان عزیز نو ارادت نه که از پیش غرامت بروم گر رسد از تو به گوشم که بمیر ای سعدی تا لب گور به اعزاز و...
  15. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    یاری اندر کس نمی بینــیم یاران را چه شد؟ دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
  16. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    ما ز یاران چشــم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
  17. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    لاله کاران دگر لاله مکارید باغبانان دو دست از گل بدارید اگر عهد گلان این بو که دیدم بیخ گل بر کنید و خار بکارید
  18. mx_2000

    مشاعره با شعر سعدی

    تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
  19. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    یک جام شراب، صد دل و دین ارزد یک جرعۀ می، مملکت چین ارزد جز باده لعل نیست در روی زمین تلخی که هزار جان شیرین ارزد
  20. mx_2000

    مشاعرۀ سنّتی

    من از دست غمت مشکل برم جان ولی دل را تو آســـان بردی از من
بالا