نتایح جستجو

  1. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    گاهی آدما اینقدر لجباز میشن که بااینکه میبینن بازی رو باختن و هیچی برای ادامه دادن وجود نداره بازم بازی روادامه میدن آخه یکی نیس بهشون بگه شاید بهتر باشه یک بازی جدید رو از دوباره شروع کنی شاید بهتر باشه اصلا دیگه این بازی رو کنار بذاری شاید استعدادت تو بازی دیگه ایه که قواعدش یه جور دیگست ، چرا...
  2. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    بچه که بودم می گفتن خدا از هر چی که تو دلت می گذره خبر داره خودش جوابتو میده بعد که بزرگتر شدم دیدم بزرگترها میرن گریه می کنن و با صدای بلند از خدا یه چیزایی رو میخان اون موقع بود که شک کردم که هر چی راجع به دل آدما و رابطشون با خدا گفتن یه دروغ بوده باشه ، بعد که بزرگترشدم وقتی با سنگینی غم...
  3. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    گاه احساس می کنم در کوچه ای قدم برمی دارم که در آن جز سکوت خودم چیزی ندارد برای گفتن
  4. nemikhambeduni

    نیچه

    ضعف و درد سبب ایجاد دنیاهای دیگر و تصور کم دوام خوشبختی برای بدبختترین مردم جهان می گردد. من خدایی خلق کرده ام که مانند همه خدایان ساخته ذهن بشر، بر جنون بشر دلالت می کند
  5. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    ما همیشه تو زندگیمون داریم یه کاری انجام میدیم ، حتی وقتی که به نظر میرسه در مورد یه موضوع ،کاری نمی کنیم در واقع تصمیم گرفتیم کاری که در قبال این موضوع انجام بدیم این باشه که کاری نکنیم. بعضی وقتا چقدر سخته اینکارو کردن !!!!!!! گاهی تو شطرنج زندگی باید مهره ایت رو که با رخ حریف آچمز شده تکون...
  6. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    خسته ام از تکرار بی پایان منطق در آن هنگام که دلم تو را جستجو می کند و منطقم با دلم سر جنگ دارد و از منطق بی پایان تکرار در آن هنگام که منطقم قبول می کند خواسته دلم را دوباره بررسی کند و از منطق تکرار بی پایان
  7. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    درد دارم،درد بودن شاید نمی دونم این احساسی که بتو دارم عشقه یا خودخواهی ، تو رو می خوام یا خودم رو مگه عاشقی درد داره؟ اگه فکر می کنی هیچ کس صدای دلت رو نمیشنوه بخاطر اینه که تو دلت داری خودت رو صدا می کنی فقط خودت رو
  8. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    آسمانـم امشب رنــگ ندارد دل من رنـــــــــــــگ ندارد آسمان دلم امشب رنگی از نور ندارد بی سـتاره بی ماه نقشـــه نقش دلم ناپیداست نقش رنگ بوی باران نقش رنگ آفتاب نقش آن عشــق نقش رویت...
  9. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    اگه یه نقش رو برای مدت طولانی بازی کنی ، خیلی خوب و واقعی ،واقعــــــا به حقیـــقت می پیونده و تو همونی میشی که می خواستی مـن دیگر این نقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــش را نمی خواهــــــم،رســــما استعفا میـــــدهم
  10. nemikhambeduni

    چطور بچه ای بودی ؟

    خب دبستان از مدرسه اخراج شدم،راهنمایی سه بار تعهد دادم (دفعه آخر سر کلاس ترقه انداخته بودم)ولی اخراج نشدم ،دبیرستانم که دیگه بچه مظلوم کلاس بودم(کلا سیر نزولی رو مشاهده می کنید؟)
  11. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    وقتی فقط با مداد سیاه نقاشی می کنی آسمونت یاسفیده یا سیاه!!!
  12. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    انسانها همواره به چیزی که از درون طلب می کنند می رسند ولی چون به خودشان دروغ می گویند وقتی به نتیجه کارشان می نگرند دنبال علت شکست در بیرون از خود می گردند ولی هر چه بیشتر می گردند بیشتر گمراه می شوند چون هنوز به خودشان دروغ می گویند و سرشتشان به گونه ای با دروغ پیوند خورده که دنیا را توهمی تو...
  13. nemikhambeduni

    دست‌نوشته‌ها

    چندوقتیه که هر چی دست و پا می زنم بیشتر دارم غرق میشم ، نمیدونم چطور هنوز توی این عمق دارم نفس می کشم از این زیرنمیشه هیچی رو دید حتی رنگ آسمون رو ... همه چیز سرد و آروم داره ازم دور میشه هرچی بیشتر به سمتشون چنگ می زنم دورتر و دورتر میشن ،الان دیگه همه چیزا رو شبیه هم می بینم نقطه هایی سیاه و...
  14. nemikhambeduni

    7 تفكري كه براي سلامتي مضرند:

    منم همشو دارم ولی فکر نمی کنم مشکلی باشه!!!!!!!!!! تازه یه سری چیزای دیگه هم هست
  15. nemikhambeduni

    دلم خیلی گرفته خیلی

    خب پس چرا نمی گذره!!!!!!!!!!
  16. nemikhambeduni

    برای تو می نویسم

    مرا دریاب تو ای تنهاترین شاهد تو ای تنها در این دنیا و هر دنیا بجز تو آشنایی من نمی‌یابم بجز تو تكیه‌گاه و همزبانی من نمی‌خواهم مرا دریاب تو میدانی كه من آرام و دلپاكم و میدانی كه قلبم جز به عشق تو و نام تو و یاد تو نخواهد زد و می‌دانی كه من ناخوانده مهمانی در این...
  17. nemikhambeduni

    توو دوران مدرسه چند با کتک خوردین؟؟؟

    یه بار وقتی کلاس سوم بودم با یه کلاس پنجمی که هیکلش دوبرابرم بود دعوام شد زدمش !!!!!! اونم نامردی نکرد فرداش با دوستاش دسته جمعی اومد انداختم تو جوب خیابون:confused:
  18. nemikhambeduni

    مدرسه رفتن با اعمال شاقه! + عکس های عجیب

    اینجوری که تا برسن به مدرسه زنگ آخره(من خونمون 2 تا کوچه با مدرسه فاصله داشت یه ربع دیر میومدم:biggrin:)
  19. nemikhambeduni

    !!!!tnx for adding me my first friend:smile:

    !!!!tnx for adding me my first friend:smile:
بالا