نتایح جستجو

  1. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    من آن ابرم كه می خواهد ببارد دل تنگم هوای گريه دارد دل تنگم غريب اين در و دشت نمی داند كجا سر می گذارد
  2. M

    گفتگوهای تنهایی

    چــــه کــسی مــیداند که تــو در پیلــــه خــود تــنهــــایــی؟ چــــه کــسی مــیداند که تــو درحســرت یک روزنــه در فــردایی؟ پــیله را بگشـــــــا، تــو به انــدازه پــــروانه شــدن زیبـــایی...
  3. M

    زمزمه های عاشقانه

    عشق يعني خلوت و راز و نياز عشق يعني محبت و سوز و گداز عشق يعني سوز بي ماواي ساز عشق يعني نغمه اي از روي ناز عشق يعني کوي ايمان و اميد عشق يعني يک بغل ياس سپيد عشق يعني يک ترنم از يه يار عشق يعني سبزي باغ و بهار عشق يعني لحظه ديدار يار عشق يعني انتهاي انتظار عشق يعني وعده بوس و کنار عشق يعني يک...
  4. M

    گفتگوهای تنهایی

    تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟! نمی دانم !!! می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید!!!
  5. M

    گفتگوهای تنهایی

    قانعم به یادت ... پس یادت را از من نگیر !!! یاد تو مهربانترین تصویر دنیاست
  6. M

    گفتگوهای تنهایی

    تنهایی ام را به حراج گذاشتم ... ولی باز هم یاد تو بیشترین قیمت را دارد !!!
  7. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    دلم از جنس بلور گر تورا قصد شکستن باشد سنگ بی انصافیست یک تلنگر کافیست...
  8. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    آه که چقدر فاصله ما دور است! فکر می کنم هیچ وقت نرسی و من در کنار این دنیا تنها بمانم و تو همیشه منظره من باشی!
  9. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    کسی چه می داند که هفته هایی هست که از آغاز تا پایان ابدیت است. هفته هایی هست که گویی همیشه است.
  10. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    کسی که غصه می خورد، کسی است که عشق دارد به آنچه که هست؛ و چون ندارد غصه می خورد. کسی که غم دارد، کسی است که عشق دارد به آنچه که نیست؛ و چون آن را ندارد غم می خورد.
  11. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    ای کاش در آن لحظه که تقدیم تو شد هستی من می سپردم که مراقب باش جنس این جام بلور است پراز عشق و غرور است .مبادا بازیچه شود . می شکند.
  12. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    واسه موندن ِ آدم ها ســـــــــــازش کنید اما... خواهـــــــــــــش نه.. .
  13. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    گاهی وقتا دلم میخواد مثل جـــودی ابـــوت باشم! پر انرژی ... با خنده هایی که از ته دلــــن ... گریه هایی که با دلیلـــن ... با اون شخصیتی که جلوی هیشکی نمیشکنه ... و یه بابا لنگ دراز که واسش بنویسم....
  14. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

  15. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    هنوز گاهی میان آدمها گم می شوم ... کوچه ها را بلد شدم خیابانها را بلد شدم ماشینها را چراغهای قرمز را ... دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمی شوم ولی هنوز میان آدمها گم می شوم آدمها را بلد نیستم !!!
  16. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    هر وقت گريه ميكنم سبك ميشم،عجب وزني داره چند قطره اشك...
  17. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند مثل آسمانی که امشب می بارد.... و اینک باران بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش می دهد تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم شاید
  18. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    دوست داشتن,ایستادن زیر باران و باهم خیس شدن نیست.... دوستی آن است که یکی برای دیگری چتری شود و دیگری هیچگاه نفهمد که ..... ...... چر ا خیس نشد..
  19. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    می خواهم که رها شوم منی که پرواز را آرزومند بودم اینک به وسعت پرواز شک دارم به نهایت آسمان به بلندای قله های وحشی. اینک ترا کم دارم به حضور بی رحمانه شب. ترا کم دارم به انتهای فصل سرد غربت. منی که هزاران بار دعاگوی این زمین بودم اینک به اعتماد این سرزمین شک...
  20. M

    معماری با مصالحی از جنس دل

    به کودکی گفتند:عشق چیست؟ گفت: بازی به نوجوانی گفتند:عشق چیست؟ گفت:رفیق بازی به جوانی گفتند عشق چیست؟ گفت:پول وثروت به پیرمردی گفتند:عشق چیست؟ گفت:عمر به عاشقی گفتند عشق چیست؟ چیزی نگفت:آهی کشید وسخت گریست
بالا