نتایح جستجو

من خودم تحصیل در شهر تهران رو می پسندم !! فک نکنم کسی با رتبه شما بدش بیاد تو تهران درس بخونه!! به نظرم روی تهران تمرکز کن ...

سلاممم من دیدم بچه های این واحد آزاد فعالتر هستن خواستم سوال کنم خواشها هرکی میدونه جواب بده :smile: من شنیدم اگه آزاد دانشجو بخواد انصراف بده باید هزینه ثابت ترم های باقی مونده هم بده حالا اگه من بخوام یه ترم مرخصی بگیرم از ازاد واسه دولتی بخونم و دولتی قبول شم باید بازم پولی پرداخت کنم به...

[IMG]

سلام ببخشید تو صدرا واسه دوره های کاردانی چه رتبه ای میخواد ؟؟

سلام مریم جون ببخشید دسترسی به نت نداشتم :( رتبم 12 هزار :( میگن قم مهندسی خوب میارم حالا دارم تحقیق می کنم هرچند آزد قبول شم میرم قم دور نیس؟

چه جالب توام تیری؟! من 6 تیرم : دی مهندسی شیمی تیر چه شبیه هم :دی تبریک میگم امیدوارم 20 سالگی خوبی رو داشته باشییییییییییی

:( مخالفم یه جورایی مخصوصا این موقع که هر سایتی دلشون خواسته***** کردن! حتی سایتی که مربوط به موزیک و آهنگ و این چیزاس مسخره س خدائیش شب میخوابی صبح پا میشی میای نت تو بوک مارکتو نگاه میکنی میبینی از 10 تا سایت 11 تاش ..... !!!!!!!! امیدوارم این قضایا زودتر تموم بشه حالا به هر نحوی! فعلا...

سلام تولدت مبارک با بهترین آرزوها!

ببخشید پس چی شد تاپیک و انجمن انتخابات؟!!!!!!

چند نقطه و ... ابتدای اين شعر را باد برده است چرا که نه بگذار بيايد و همه چيز را با خود ببرد حتی ياد شکوفه ی بادام چشم های تو را جهان بدون تو برهوتی است ...

همه‌ی اين خانه‌ها را عمودی باشند یا افقی می‌پيمايم تنها برای يک لحظه که دستانت در دستان من باشد ... عطا صادقی

چه‌قدر خوب است که صبح بيدار شوی به تنهايی و مجبور نباشی به کسی بگويی دوست‌اش داری وقتی دوست‌اش نداری ديگر ريچارد براتيگان

گاه آرزو می‌کنم زورقی باشم برای تو تا بدان جا برمت که می‌خواهی زورقی توانا به تحمل باری که بر دوش داری زورقی که هيچ‌گاه واژگون نشود هر اندازه که تو نا آرام باشی يا متلاطم باشد دريايی که در آن می‌رانی مارگوت بيکل

(۱) تو که می‌خوانی بدان که هنوز دوستت دارم و به خاطر توست که هنوز می‌نویسم. روزی که جهان خواست بایستد بگو به گونه‌ای از چرخش بماند که من در نزدیک‌ترین فاصله ازتو مرده باشم. (۲) کسی که من دوستش دارم و خيلی بيشتر از خيلی دوستش دارم هيچ هم مرا نمی‌خواهد! خواهش می‌کنم بلند«نه» نگو «نه» در نگاه تو...

چه‌قدر خوب است که صبح بيدار شوی به تنهايی و مجبور نباشی به کسی بگويی دوست‌اش داری وقتی دوست‌اش نداری ديگر

از کنار گورستان گذشتیم آن‌جا همه بودند هم فاتحین هم شکست‌خوردگان در تاریکی نمی‌توانستند ببینند چه کسی فاتح شد

آسمان گم در مه! مهربان بیش از حد! ناگهان طولانی! مکث سرکش ممتد! نیستی، ولی هستی؛ مثل موج با ماهی با تو اوج می‌گیرم مثل قایقی در مد قطره قطره نم‌نم‌نم رخنه کرده‌ای در من غرق کن مرا در خود آن‌چنان که می‌باید! از چه می‌هراسانیم؟ سرنوشت موج این است تا به ساحلی دیگر بی‌قرار و بی‌مقصد روزگار غمگینی...

اصلاً نمی‌شد که بگویم دوستت دارم اما گفتم. گفتم : - دسته کلیدت یادت نرود. - پله‌ها لیزند . - باید مراقب باشی. - صبر کن تا چراغ قرمز سبز شود ... سیما یاری

جهان در عین پیوستگی به طور جذبه‌آوری گسسته است ‫مثل اقیانوس‌ها که قد کشیده‌اند بین ما ‫اگر چه فاصله‌مان به درنگ لرزش پلکی است ‫در تیغش آفتاب ‫بیگانگی در عین یگانه‌بودن ‫ نشانه‌ها گم نمی‌شوند ‫چشم‌هایت را به تاریکی عادت ‫بده ‫ با تو هیچ و تمام می‌شوم با تو من افسانه امیری

تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟ یک درخت یک آبگیر (برکه) آدمها یک تکه ابر یک ماشین ****************************** درخت: در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید ... رشد معنوی خودتان است. پیامی...