نتایح جستجو

  1. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    یک شب آمد.. مرده آمد.. زنده رفت رفت روی سفره بیگانه نفت . . . . تا به کی باید تحمل کرد را.. گفت و روز حادثه بیرون نرفت؟ (سطرهایی که نقطه گذاری شده، جای سبز ابیاتی است که نوشتم و پشیمان شدم و به خاک سپردم)
  2. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    می نشینم مگر تو رد بشوی، می دوم تا مگر که خسته شوی می کشم امتداد راهی را، به امید در آن قدم زدن ات تو اگر مرغ عشق من باشی، بازوانم بدون شک قفس اند واقعاً حیف اگر که این آغوش، تنگ باشد برای پر زدن ات
  3. tired_poet

    سلام.. یه مدت نبودم.. گفتم یه سلامی کرده باشم..

    سلام.. یه مدت نبودم.. گفتم یه سلامی کرده باشم..
  4. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    یک روز سرد و برفی، ار درد مرده بودم آری به خاطرم هست.. من گول خورده بودم او بر سر قرارش آن روز توی سرما با خود فریب آورد.. من عشق برده بودم
  5. tired_poet

    ** براي من نوشتي براي تو نوشتم**

    :gol: «..........................................!!» ............................................. هر آنکس که دندان دهد نان دهد ولی نانش آغشته در خون ماست! خدا من.. خدا تو.. خدا دیگران.. بیاندیش ای عاقل عقلت کجاست؟
  6. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    یکی آمد یکی رفت.. یکی بیهوده سر رفت یکی مامور تا دید.. نگاهش کرد و در رفت یکی میگفت سرد است، اگر ایمان نداری یکی هم آمدش خر.. و آخر هم چو خر رفت
  7. tired_poet

    لطف داری عزیز! اولین باره توی این باشگاه یکی پیدا شد جز من که غزل نو مینویسه!

    لطف داری عزیز! اولین باره توی این باشگاه یکی پیدا شد جز من که غزل نو مینویسه!
  8. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    نکن عزیز من! آخر نکن گلم باشد قبول اینکه من از بیخ و بن خلم ........................ اگه ممکنه این شعر رو بصورت کامل برام مسیج کنید ممنون: دو لکه ی قرمز دستمال ماتیکی خیال دور شدنهای بعد نزدیکی
  9. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    تا در حصار خاطره و نان و خنجرید راهی به بیکرانه زیبا نمیبرید با دست قافیه پر و بالی ردیف شد دلخوش شدید باز به این که کبوترید!!
  10. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    من مرد کاغذی.. که رسیدم به انتها کبریت میکشم به خودم نیمه های شب
  11. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    تو میگفتی که چشمانت مرا آتش مجسم کرد به رسمی آتشین امشب خودم را شعله خواهم کرد
  12. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    هی شی زیر پای خودش را کمی تکان میداد هی زهرچشم بود که شاعر به خود نشان میداد
  13. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    من و آه و اشک و توبه؟ گل من، توبه چرا؟ اشک و شب گریه، ابوهمزه و هی ندبه چرا؟
  14. tired_poet

    مشاعرۀ سنّتی

    نمیشود که چنین ساده بگذرم از تو تو را به دست نیاورده ام به آسانی
  15. tired_poet

    سلام عزیزززززززززززززم... خوبی آجی کوچیکه؟ والا من اینترنتم قطع بود.. خونم رو عوض کردم.. واسه...

    سلام عزیزززززززززززززم... خوبی آجی کوچیکه؟ والا من اینترنتم قطع بود.. خونم رو عوض کردم.. واسه ADSL اقدام کردم اما تازه امروز بعذ از 2 ماه وصل شد.. چون مخابرات شبهاتی براش پیش اومده بود!!!
  16. tired_poet

    باشه چشم. اما به شرطی بگی چرا؟! راستشم بگیا..

    باشه چشم. اما به شرطی بگی چرا؟! راستشم بگیا..
  17. tired_poet

    5جمله رو اعصاب دختران مجرد

    اسمت که به پسر نمیخوره.. پس تجربه من بدرد شما نمیخوره دوست من:gol:;) مطمئنید که این جواب برای من بود؟ شاید واسه پست استارت بود؟ یعنی این خیلی عجیبه که یکی بپرسه اسم دوستت چی بود؟! این گفتگو حالت طنز داشت دوست من... با سپاس و احترام:gol::w27:
  18. tired_poet

    از کفشاش

    از کفشاش
  19. tired_poet

    5جمله رو اعصاب دختران مجرد

    ازین جمله ها بدترشم براشون هست.. مثل اینکه: 1. اگه بخوام ازدواج کنم حتما به تو فکر میکنم (این یعنی الان قصد ازدواج ندارم و حرفشم نزن) 2. ای بابا چرا نذاشتی فلانی بیاد خواستگاری؟ (این رو بعد از اینکه دختره تعریف کرد که دیروز پسرخاله، پسرهمسایه، پسر دوست مامان... یا غیره... میخواسته بیاد خواستگاری...
  20. tired_poet

    آخی.. خدا چه عسلیه دخترم.. ملی بابایی.. این پیشی به این گندگی.. یهو نخوره تورو؟ این رو ول کن من...

    آخی.. خدا چه عسلیه دخترم.. ملی بابایی.. این پیشی به این گندگی.. یهو نخوره تورو؟ این رو ول کن من یکی برات بیارم که اقلا از خودت بزرگ تر نباشه.. الان این به گندگی.. یهو دیدی پس گردنتو گرفت و برداشتت رفت!! گربه ها نی نی ها رو اینجوری حمل میکنن.. بعد من چه خاکی به سرم کنم بابایی؟!! مریم رو که...
بالا