J
پسندها
1,428

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • میخام جشن ورود بگیرم برات

    [IMG]
    [IMG]
    [IMG]
    [IMG]
    انه بوردمه شهر ساری باریکلا
    زنا مردی بینه دندونی باریکلا
    مردی بخریه دسته گاری باریکلا
    زنه کرده خشحالی باریکلا
    باریکلا شعبون کدخدا باریکلا
    باریکلا مرد باخدا باریکلا
    [IMG]
    به به مبارکههههه
    زودتر میگفتی برات یوزر بزنم زمین خخخ
    نکنه بخاطر تو بود دیشب اینستا خراب شده بود؟:w04::w04:
    فحش نامه ترانه :

    الف )

    اوزبک
    اوزبیل[IMG]
    اوزپیچ[IMG]
    اوزکوب[IMG]
    اوزگل[IMG]
    اوزلک[IMG]
    اوزلوق[IMG]
    اولوق[IMG]

    پ )
    پفیوز[IMG]

    ق )
    قزمیت[IMG]
    الوق دیگه چیه؟:biggrin::biggrin:
    بخور دیگه ای بابا چکار کنم من اینا رو
    خوب باعد انرژیم تخلیه میشد یه کار عملی باعد انجام میدادم خخخخخ
    خیلیییی گشنم بوداا امروز کلی کار داشدم چیزی نخورده بودم درسد حسابی گفدم الان نصف اینا رو میخورم همینجا میترکم:biggrin:
    بعد ک درست کردم یه برش پیتزا خوردم چهار پنج تا دونه چیبس خوردم با چنتا قاشق الویه . سالاد ماکارونی هم دست نخورده موند . خوشالم ک سیب زمینی سرخ نکردم واقعا:D
    بیا کلی غذا مونده بخور یخچال جا نداره نیدونم کجا بذارم
    7 برش پیتزا داریم
    یه قابلمه گنده الویه
    یه قابلمه گنده سالاد ماکارونی
    یه بشقاب پر سوسیس سرخ کرده ک مال رو پیتزا بود اضافش مونده
    حالا کالباسا خراب نمیشه تو یخچال جا میدم
    اینا رو بخور آفرین[IMG]
    اصطلاحه دیگه وقدی دارن چونه میزنن میگن خخخ
    ولی از همه بهتر ترش میشه همون دنگیییی
    :w25::w25:
    با لهجه فهمیه خواهر نقی:
    ن داداش.جان داداش قصد تنبیه نداشتم داداش. شما تاج سر مایی داداش.فلکو دادیم بسوزونن داداش.این تن بمیره داداش.خدا منه مرگ بده داداش
    :w25::w25::w25: همه چی داریم تو انبار.
    ااوردمش ی تستش بکنم ببینم هنوز درسته یا خراب شده؟
    صمام تیغ داره سریع پاره میشه:w15::w15::w15:
    بعضی وقتام شده میرم جایی بعد کفش درمیارم یهو میبینم اندازه ی ارزن نوکش سوراخ شده خخخ
    اخه لامصب پوشیدمت سالم بودی ک تو نیم ساعت یه ساعت چی شد پاره شدی خخخ اینجاها خجالت میکشم نوک انگشتمو تو دید نمیذارم خخخ
    نامرد نمره کامل نداد.خو البته ناقصم بود
    خیلی سنگین بود دیر رفتیم سراغش تازه منم فک میکردم شنبه تحویلشه دیگ اینجوری شد
    مهم اینه تموم شد
    تو هوا نمیخورن؟:w25:
    عاقا من انگشتام فک کنم خرابه خخخ جورابام همیشه سوراخ میشه.ی هفته نهایت دو هفته سالمن.
    90 درصد جورابام دوخته شدن خخخ
    اینو دیگ ندوختم گذاشتم هوا بخوره خخخ
    اون زیر انواع و اقسام جونورا اومدن بمون
    مورچه.پشه.عنکبوت.ی سری موجودات بی اسم و رسم.شته سبز
    بعد دیگ پاشدیم رفتیم ی ور دیگ دانشگاه.استاده گفت بیاین اونجا دانشکده بسته س.
    رفتیمو ارائه دادیم.4 تا بودیم.نشسته بودیم تو اتاقه استادم داشت حرف میزد دیدم ی شته سبز با خودمون بردیم رو میز جلویی داره راه میره خخخخ
    بعد اینم بحث داشتیم سر پروژه شنبه.ی پسره هی زر میزد میخاستم بزنم تو دهنش .فک کنمم فهمید میخام خفش کنم خخخ بعد ک رفت دوستام گفتن چرا میخاستی خفش کنی چقد ضایع بودی خخخ
    ساعت 4 و نیم اینا اومدم خونه.ناهارم نخوردم.رفتم کلاس زبان
    سر کلاس زبانم همه خنگ شده بودن خخخ ی زنه کنارم بود ب شی میگف هی.استاده سوال میپرسید چرت و پرت میگفتن خخ
    ی پریز پیدا کردیم و رو صندلیا ک چیده بودن بساط کردیم
    یکی اومد گفت پاشید برید صندلی جلوییا میخام تمیزشون کنم
    دوباره وسایلو بار کردیم رفتیم ی ور دیگ
    چند دقیقه نشد ک دوباره اومد.دوباره بار کردیم رفتیم ی ور دیگ
    این وسط سیستم خانم هم هنگ و قاطی بود ی چند بار ری استارت شد
    اصن ی وضعی بودااا
    کم کم دیگ درست شد و میخاست کارمدن راه بیفته نگهبانه اومد گفت میخایم در دانشکده رو ببندیم غرنطینه س.
    گفتیم جهنم گشنگی داریم میمیریم بریم یچی بخوریم
    رستوران اونور دانشگاه بود راه زیاد و برق افتاب و گرم نرفتیم
    یجا نزدیکتر بود رفتیم ساندویچی چیزی بخوریم درش بسته بود:cool:
    گفتیم جهنم ابمیوه و کیک
    ابمیوه جدید اوورده بود.انار.
    خاستم حساب کنم جا کارت بانکی کارت دانشجویی دادم:w15:
    رفتیم خزیدیم زیر ی درخت رو چمنا
    حالا ابمیوهه شیشه ای بود درشم مث در ابلیمو
    ی ربع با کلید افتادیم ب جونش تا وا شد
    مزه سگ میداد:cool:
    :w04::w04::w04::w04:
    تو دانشکده دنبال جا گشتیم کلاسا بسته سالن مطالعه بسته سایت بسته
    صندلی چیده بودن برا کنکور
    تصمیم گرفتیم بریم اونور دانشگاه تو سایت مرکزی
    هوا مث سگ گرم بود.کلی راه رفتیم اونجا سایتا بسته بودن سالن مطالعه هم مرده اونجا بود گفت باید از حراست نامه بیارید.اخه چراااا:eek:
    گفتیم ی دونه پریز بدن رو چمنا هم کارمون راه میفته.مسجدم بسته بود.بازم بود نمیرفتم (نوک جورابم سوراخ بود:w15:)
    برگشتیم دانشکده خودمون
    مرسیییییییییییییییییی آقای جودی
    روز تو هم مبارک:Dروز پسر ک نداریم گناه دالین خوب:D
    ی ساعت پیش چ اتفاقی افتاد؟:w15:
    کمربند میخای ببندی روش شلوار کردیت؟:w25:
    ماجرا طولانیه
    همچنان دانشگاهم
    شب میام تعریف میکنم
    هنوز نیومده
    مردم چقد خوش قولن
    قرار بود ساعت 9 بیاد
    استادمم دیدم خودمو زدم اون راه خخخ
    اینجام برا کنکور گفتن غرنطینه س. امکان داره بندازنمون بیرون
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا