پاییز...
    مرا به سحال سرود غروب ویران کرد
 پرنده ای
 که از آونگ نرم ساقه گسیخت
 اجاق قافله با دشت سایه بازی کرد
 زمین در انحنای افق پر زد و به دریا ریخت
 پرندگان شبند اختران بی آواز
 فراز آمده با خوشه های خرمن روز
 نسیم های غروب آهوان دربدرند
 که می دوند به سرچشمه های روشن روز
منوچهر آتشی / از دفتر شعر آواز خاک 
