ALIREZA.F.1988
پسندها
14,784

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه نمیشناسم...حتما پیجو مثل آدرس خونه اشتباه اومدید:دی
    اینجا یه ستاره داریم که کوچولو نیست و اون خودمم:)
    داری عقیله -خواهر من- گریه می‌کنی؟
    آیینهٔ برابر من گریه می‌کنی؟

    از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت
    خیلی شبیه مادر من گریه می‌کنی

    دل شوره می‌چکد ز نگاه سه ساله‌ام
    وقتی کنار دختر من گریه می‌کنی

    من از برای معجر تو گریه می‌کنم
    تو از برای حنجر من گریه می‌کنی

    امشب برای ماندن من نذر می‌کنی
    فردا برای پیکر من گریه می‌کنی

    امشب نشسته‌ای و مرا باد می‌زنی
    فردا به جسم بی سر من گریه می‌کنی
    گر نخیزی تو زجا ، کار حسین سخت تر است
    نگران حرمم ، آبرویم در خطر است

    قامت خم شده را هر که ببیند گوید
    بی علمدار شده ، دست حسین بر کمر است

    داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی
    بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است

    دست از جنگ کشیدند و به من می خندند
    تو که باشی به برم باز دلم گرم تر است

    نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی
    چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است

    پیش من با سر منشق شده تعظیم نکن
    که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است

    علقمه پر شده از عطر گل یاس ، بگو
    مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است

    به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند
    قد و بالای رَسا هم باعث دردسر است

    اصغر از هلهله کردن بدنش می لرزد
    گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است

    تیر باران که شدی یاد حسن افتادم
    دستت افتاده ز تن ، فرق تو شق القمر است

    وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار
    که دنبال سرت خواهرمان رهسپر است
    دعا میکنم ...

    برای تو ...

    برای خودم ...

    برای همه مان ...

    کسی چ میداند ...

    شاید خدا دسته جمعی نگاهمان کرد

    دعا میکنم برای دلهایمان ...

    برای چشم هایمان ...

    برای گریه ها و خنده هایمان ...

    دعا میکنم ...

    مهربان خدای من!!!

    میدانم که تا آسمان راهی نیست
    ولی تا آسمانی شدن راه بسیار است
    این دست های خالی به سوی تو بلند میشود

    ما بی سلیقه ایم، طلب آب و نان میکنیم

    تو خود ای خزانه دار بخششها،
    بهترین ها را برایمان مقدر کن
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا