lilium.y
پسندها
3,639

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    ممنون
    زیبایی زندگی به این هست که نمیدانی پشت پیچ جاده. پشت درختهای مه گرفته چه خبری هست. ولی اگه خودساخته باشی و به همراهت امید داشته باشی نگرانی نخواهی داشت
    روزی
    زمین را
    ترک می کنم

    به مقصد
    جایی که..
    در آنجا
    دوگانگی نباشد

    مثلا وقتی هستی؛
    حتما باشی!
    به تو فکر نکردن آسان بود ...
    اینکه جا بگذارمت لابلای صفحات
    یک کتابِ قدیمی خاک خورده
    پنهانت کنم میانِ خروارها
    وسایل عتیقه در یک زیرزمین کهنه
    خودت
    دوست داشتنت
    خاطراتت
    چشمهایت ..
    اما ...
    سخت تر از همه آدمهایی بودند
    که هر روز میدیدمشان
    و هر کدام نشانی از تو داشتند ..
    صدای خنده هایشان
    راه رفتنشان
    عطر لعنتی شان ..
    انگار حتی یادت را
    به باران سپردن هم بی فایده بود ...
    جا مانده ای پیش تمام آنها که
    آسمان غافلگیرشان کرده بود ...
    ﺣﺮﻑﻫﺎﯼ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ، ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ
    ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ...
    ﺗﻤﺎﻡ "ﺩﻭﺳﺘَﺖ ﺩﺍﺭﻡ" ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ
    ﻧﮕﻔﺘﯿﻢ!
    ﺗﻤﺎﻡ "ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻭﺻﻞ
    ﺍﺳﺖ"ﻫﺎ!
    ﺗﻤﺎﻡ "ﻧﺒﺎﺷﯽ، ﻧﯿﺴﺘﻢ" ﻫﺎ!
    ﺗﻤﺎﻡ " ﻧﺮﻭ،ﺑﻤﺎﻥ" ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﭘﺮ
    ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻭ ﻧﮕﻔﺘﯿﻢ!!

    ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﻭ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺧﻢﻫﺎﯼ ﺩﺭﺩﻧﺎﮐﺶ،
    ﮔﻠﻮﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺷﯿﺪ...
    ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ...
    ﺍﻣﺎ ﻧﮕﻔﺘﯿﻢ!!
    ﻧﮕﻔﺘﯿﻢ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ، ﺗﻨﮕﻨﺎﯼ ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ...
    ﻭ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ...
    آﻧﻘﺪﺭ ﺗﻨﮓ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻗﻄﺮه ﺑﺎﺭﺍﻥ،
    ﺍﻭ ﻫﻢ ﺳﺮ ﺳﻮﺩﺍﯾﯽ ﮔﺮﻓﺖ...
    حرف زیاد است...
    اما گاهی نمی دانی چه بگویی....!
    گاهی فقط باید رفت.......
    :cry:
    ممنون از شما. صفحت انقد قشنگه آدم دلش نمیاد پیام بذاره:redface:
    آدم ها فکر می کنند بعد از رفتنشان
    باید مانند صندوق پستی زنگ زده
    و باران خورده درست
    در نقطه ای که رهایت کرده اند
    تا ابد منتظر پیغامشان بمانی
    اما نه ..
    همیشه این طور نیست
    آدم ها دل دارند
    پا دارند
    بند دلشان که پاره شود
    بند کفش هایشان را محکم می کنند و
    می روند
    بچه که بودم
    "پاییز"
    با روپوش سرمه ای از راه می رسید.
    بزرگتر که شدم،
    پسر همسایه بود
    سربازی که اسمم را
    توی کلاهش نوشته بود
    مادرش می گفت:
    گروهبان جریمه اش کرده
    که هفت شب کشیک بدهد
    آن وقتها دوستت دارم را نمی گفتند
    کشیک می دادند....
    ممنون دوستم:gol:

    جوهر هاي مجازي
    روزنامه ها را اشغال كرده اند
    جاي كاغذ ها را
    صفحه هاي نوراني پر كرده
    چيزي نمانده كه عكس هامان با هم حرف بزنند
    و تلفن هاي همراهمان
    به كافه بروند و قهوه بنوشند
    و ما
    در ازدحام تنهايي هزاره ي نو
    دلمان به روزهاي رفته خوش است
    و از روزهاي نيامده بي دليل مي ترسيم!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا