به سراغ من اگر می آیی ، تند و آهسته چه فرقی دارد ؟
تو به هر جور دلت خواست بیا !
مثل سهراب دگر جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بردارد مثل آهن شده در تنهایی ،
چینی نازک تنهایی من
مرا که میشناسی؟!
خودمم...
کسی شبیه هیچکس!
کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی...
شبیه پست هایم هستم،
شاد، گاهی غمگین، مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر
اگر نوشته هایم را بیابی منم همان حوالی ام...
شبیه باران پاییزی؛
از فاصله ها دور
و به عشق نزدیک.
شایَد تو
سُکوت میان کلامم باشـــی
دیــده نمیشوی
امــا مَن ٬ تو را اِحســاسْ میکُنم
شایــَد تــو...
هیاهوی قلبَم باشــی
شِنیــده نمیشوی
اما مَن٬ تــو را نـَفس میکشـم
آره با رشتتون آشنایی دارم آخه دوست دوران دبیرستانمم باهامه اون معماری میخونه همیشه آخرین نفراتی هستن که از دانشگاه میرن واسه تحویلاشون میمونن.
خوشحال شدمفعلا
اگر توانم باشد که یک دل را از شکستن باز دارم
به بیهودگی زندگی نخواهم کرد
اگر یارای آن داشته باشم که یک تن را از رنج برهانم
یا دردی را تسکین بخشم
یا انسانی تنها را یاری کنم
که دیگر بار بسوی شادی باز گردد
به عبث زندگی نخواهم کرد....
اینو که گفتی حدس زدم داداش کوچیکتر داری(منظورم زدن نوازشیه)
آخی کوچولوه پس
من دلم خیلی واسه داداشم تنگ شده ......یه زمانی یه روزم ازهم جدا نمیشدیم حالا که اومدم دانشگاهخیلی دیر به دیر میبینمش