Tybe Engineer
پسندها
3,048

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عجب...من حسرت خواب خوب و اروم رو دارم دخترخوب...
    برو استراحت کن مث من نشی: دی
    توام شب بیداریا: دی
    من نماز صبحمو باید فکراساسی بکنم.../:
    خوابمم کلا بهم ریخته..
    چه جالب،معلومه خیلی درگیرحفظ ایه بودی که ناخوداگاهت هدایتت کرده.‌‌من تجربه نکردم.اما سوره قدر حس خوبی داره برام.پراز رمزه
    در خواب نه.ولی قبل خواب اره‌
    چه بانمک بوددختره...خیلی ممنون.
    تو چطور؟
    تکرارش کن ،هرروز،ده باریا بیشتر،ولی مداوم.مثلا بعدنماز مغرب ده بار ایه روبخون...بشه برنامه روزانت..فوق العاده س ارامشش..
    من سوره قدر...بی نهایت دوستش دارم.
    مطمینی نمیدونی؟؛
    کدوم ایه قرانو بیشتراز همه دوست داری؟
    هه..اینجا بارون نم نم...ولی دلم شدیدش میخاد...وای از حال خشک دل
    چه خبرا؟
    خداخیرت بده...باادمین صحبت کنیم،لامپ کل تالارو دوازده خاموش کنن ،بصرف ترباشه: دی
    هوابهترشد؟
    نذر کرده ام
    یک روزی که خوشحال تر بودم
    بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد،
    که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد .

    یک روزی که خوشحال تر بودم
    می آیم و می نویسم که
    " این نیز بگذرد "
    مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است.

    یک روزی که خوشحال تر بودم
    یک نقاشی از پاییز میگذارم ،
    که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست
    زندگی پاییز هم می شود ،
    رنگارنگ ، از همه رنگ ، بخر و ببر!

    یک روزی که خوشحال تر بودم
    نذرم را ادا می کنم
    تا روزهایی مثل حالا
    که خستگی و ناتوانی
    لای دست و پایم پیچیده است
    بخوانمشان و یادم بیاید که
    هیچ بهار و پاییزی بی زمستان مزه نمی دهد
    و هیچ آسیاب آرامی بی طوفان.

    "مهدی اخوان ثالث"
    فدای تو بشم نیازی به تشکر نبود طیبه جونم:**** وجودت پر از نور و خداجونی و عشق و حسای خوب خوب بانو:***:heart:
    ههه گفتم جغرافیم ضعیفه گلبانو: دی
    عروس زاگرس کجامیشه اونوقت؟: دی
    اصلا...برخلاف متنهات هستش این حرفت...فکرمیکنی محدودی اما نیستی...جهت دارش کن نوشته هاتو دختر...بذارکل استعداذت بزنه بیرون.
    من جغرافیم م ضعیفه طیبه هاهاها( سرزمین خورشید کجامیشه؟: دی)
    اره.‌‌..ولی کسی که حسی مینویسه،تمام وجودش یک صداحرف میزنه...و این یعنی معرفت...
    گرم خیلی زیاد...طوریکه تحملش سخت شد..اما امشب خنکتره خداروشکر...
    چه میکنه ۳۱مرداد: دی
    یادم نیس اهل کجابودی طیبه گلی(کلا فراموشکارشدم)/:
    میشه همون هدف رو بذاری درقالب حست....
    اگه بخوای‌‌‌‌..
    درسته؟!
    بنظرم خیلی استعداد میخاد یکی بگه مثلا میخام برای ابر بنویسم.بعدشروع کنه به نوشتن...و تازه حس هم باشه درمتنش...!
    من حسی های بداهه رو دوستتر میدارم.: دی
    چه خبرا؟ هواچطوره سمت شما؟
    عزیزمممم یه دنیاممنون از لطفت...اذردخت دوست منی دیگه...،( :
    اره عزیزمم..متنت فوق العاده س گلی...خوب مینویسی..ایده ها انتخابی ن یا حسی مینویسی؟
    من دلم بارون زیاد میخواد...خیس خیس خیس...

    باعث افتخارمه..چشم دوستی( :
    سلام طیبه گلی...
    الحمدلله شکر...
    شماخوبی؟
    حال دل شدید بارون میخواد...که حسابی جابیاد...
    حال دل توچطوره؟تنورش گرمه؟
    درد....
    واژه عجیبی است!
    درد از اعضاى من است، هرگز جدا نمیشود مگر زمانی که مرگ فصل فصل وجودم را از هم بگسلد
    ثانیه به ثانیه، لحظه به لحظه پا به پای من بزرگ میشود! و هر لحظه ارزشمندتر...و هر لحظه قدرتمند تر...
    درد همان واژه ایست که هر لحظه ادراکم از او متفاوت است و مثل دانه ای در وجودم جوانه میزند، میشکوفد، قد میکشد، شاخ و برگ میدهد، و میرود تا اوج....
    از لحظه ورود به حباب پر از اکسژن هستی و نفس نفس زدن با وحشت ، دانه ای در خاک وجودم می افتد.با خراشیدن زانوی کودکی که زمین خورده جوانه میزند و میرود به اوج.... جایی که تک تک استخوان هایم ترک برمیدارند وقتی فکر میکنم نکند به اندازه کافی دوستت نداشته باشم،
    از درد به خودم میپیچم و دندان ها و مشت هایم را به هم میفشارم و خرد شدن استخوان هایم شدت میگیرد آنجا که فکر میکنم نکند دیگر دوستم نداشته باشی!
    و نمیدانم... نمیدانم نوک بلند ترین شاخه این درخت قرار است به کجا برسد....
    بیا بابا اینو بذار فریزر هر سری یه تیکه ازش بکن...بذار لای سبزی پلو...
    سبزی بلو با ماهی باهاش درست کن نووووووش جونت:*
    دیگع گفدم تا وخدی ایرانم یه کار بزززززررررررررررگ برات کده باشم چشتو بگیره
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا