یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلااااام
    به به
    صفحم چه منو ر شده نگو عارف بزرگو به خودش دیده :D
    خوبین بزرگوار؟
    جناب این خط نوشته ها از کدوم عارف درگاه الهی بود؟
    چرا گیج؟؟؟؟موضوع خاصیه؟
    ممنونم...منم شکر خدا....
    زنده باشن...دوتاشون...
    بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
    هر جا خداوندگفت بکن ، تو نکردی ، هر جا هم گفت نکن ، تو کردی . خداوند دید با این روال تو نجات نداری ، لذا عقلت را از تو سلب کرد و آنچه را به مصلحتت بود به دستت جاری کرد و دو باره عقلت را به تو برگرداند . وقتی به خودت آمدی تعجب کردی که چطور چنین کاری از تو سر زد . اما آنچه خدا به دستت جاری کرد به مصلحت تو بود ، حتی اگر کار بد و گناهی ناخواسته از تو سر زد تو را از عجب و غرور و ادعا کردن نجات داد .
    ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
    وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور



    دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت



    دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور




    هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب



    باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور



    ....

    باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
    بســــــــم الله الرحمــــــن الرحیــــــــــم
    غم ، شب است و شادی ، روز . غم ، زلف سیاه است و شادی ، چهره ی سفید . غم ، آثار جلال است و شادی ، آثار جمال . زلف روی صورت را می پوشاند و موجب حفظ آن و زیبایی آن می شود . اوائل راه ، همه روز را طالبند و خواستار شادی و بسط می باشند . اما بعدها معلوم نیست روز بهتر است یا شب ، به نحوی که بعضی از عرفا فقر را بر غنا و بیماری را بر صحت و قبض را بر بسط ترجیح می دهند . اما اهل بیت (ع) این گونه نیستند و هر کدام را که خدا برای آنها مقدر نماید ، همان را خواهانند .
    سلام آقا داداش
    خوبید
    طاعات قبول

    دیگه نبینم در مورد مرگ وقبر واینا حرف بزنیدا

    نبینم
    نشنوم


    همین
    باید قبر دهه شصتیا رو گودتر بکنند چون آرزوهای زیادی دارن که باید با خودشون به گور ببرن...»
    س خ ت د ل م گ ر ف ت ه اس ت ...غ م .
    --------
    وقتی خودمام به خودمان رحم نمی کنیم
    هیچ
    توقعی نیست
    که دیگر از بیرون به ما رحم کند
    وقتی نگاه و رفتار و کلام ما بی انصاف شد
    انوقت
    سنگ روی سنگ بند نمی شود
    ان وقت همه به هم بد بین می شوند
    ان وقت کسی به کسی اعتماد نمی کند
    وقتی درشت به کوچک
    احساس مسولیتی نکند
    وقتی کوچک به درشت اعتماد نکند
    شبه ها زیاد می شوند و اوضاع گرگ میش میشود
    خدایا
    این روزهابرای درامدحلال نگاه حلال گفتارحلال چقدربایدسختی بکشیم
    خدایا امتحان هایت سخت اند
    نکند تاب نیاوریم
    بااین حال می دانم ایستادگی دراین زمانه و ناامید نشدن و ادامه دادن در اوج این سختی ها
    از هر انسان کوه انسان میسازد
    پایبندبودن به تو ای خدای بی کران ای رب اسمانها و زمین و هرچه مابینشان است
    ازهرانسان عارفی می افریند
    انچنان پاک و نورانی که جان سوخته و عاشقش با اهی گره بسیارهارا میگشاید
    به دنبال هیچ عارفانه ایی نیستم
    تنها میخواهم در این سرمای سخت و تنگ و تاریک شرایط زمانه
    تو را که فراتر از وضوح و حضوری با جانم بفهمم
    و
    رضایتت را بدست اورم
    هرچند که بدم
    هرچند که هر لحظه هر نفس
    پشیمان و پریشانم..
    "بدان خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازه درخواست داده

    و اجابت آنرا به عهده گرفته است .

    تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند .

    در خواست رحمت کنی تا ببخشاید

    و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند

    و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری

    و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است

    در کیفر تو شتاب نداشته

    و در توبه و بازگشت بر تو عیب نگرفته است

    در آنجا که رسوایی سزاوار توست رسوا نساخته

    و برای بازگشت به خویش شرایط سنگینی مطرح نکرده است

    در گناهان تو را به محاکمه نکشیده

    و از رحمت خویش ناامیدت نکرده

    بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکی شمرده است .

    هر گناه تو را یکی , و هر نیکی تو را ده به حساب آورده

    و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است .

    هر گاه او را بخوانی ندایت را میشود

    و چون با او راز دل گویی راز تو را میداند .

    پس حاجت خود را با او بگوی

    و آنچه در دل داری نزد او بازگوی

    غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن

    تا غمهای تو را بر طرف کند

    و در مشکلات تو را یاری رساند ."
    علی علیه السلام
    ایستادگی کن ،
    ایستادگی کن ؛
    و ایستادگی کن ...
    و به یاد داشته باش که لشکری از کلاغها ، جرات نزدیک شدن به مترسکی که ایستادگی را فقط به نمایش می گذارد ندارند.
    این چه دردیست
    به که بگویم
    نمی دانم که تو را دارم یا ندارم
    همین که فک می کنم گامی برداشته ام برای رضایت تو
    شک ها می اید که نکند این گام رضایت دیگری هم داشته باشد
    شک ها امانم را بریده
    می گویند تو را مخفی صدا کردن بهتر است
    می خواهم هم پنهانی هم اشکارا فریادت بزنم
    گیرم که کسی باور کند
    گیرم که کسی باور نکند و مرا هرچه می خواهد بنامد
    اما
    بازهم
    می خواهم با کلامم با رفتارم صدایت کنم
    خدای من
    چرا ارامش به این قلبم نمی اید
    همین که میابمت
    نیستی
    و همین که میروی
    می یابمت
    خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    هم هستی و هم نیستی
    تو خود هستی هستی
    امشب از تو می گویم
    تو یک نفر نیستی
    تو نماینده نمام خواهران پاک و عزیز و مهربان سرزمینم هستی
    چندشب پیش غبارغم روی کلماتت نشسته بود
    جملاتت بوی تنهایی میداد
    دلم اتش گرفت
    درد هایت به جان تمام زبان هاو چشمهای هرزه
    تو مظهرزیبایی و شادی هستی
    جمال خدا رااز نگاه تو می توان شناخت
    نکندپای هرحسرتی دلت را بی دلیل محاکمه کنی
    از تنهایی گفتی
    از ترس هایت
    تو هرگزتنهانیستی
    خداهرقدم با تو چنان همدمی بی بدیل درلحظه هایت جاریست
    ترس را باید نامردان به ظاهر مردی به دوش بکشند که جرات زندگی عاشقانه را ندارند
    ترس باید به نامردان بیشرمی لقب داد که از تو جزهوسهای کثیفشان چیزی نمی خواهند
    شادباش و مغرور
    بیرون بیا
    رنگین ترین لباس هایت را بپوش
    لحظه به لحظه بخند
    زندگی کن
    و بدرخش
    اما
    انچنان خودت را در پرده حیا بپوشان
    که هیچ چشم هرزه یی جرات نگاه به تار موی تو را نداشته باشد
    و هرگاه دیدی
    مردی برای ذره ایی از عشق تو جانش را فدا کند
    عاشق شو
    و اگر غیر ازاین است
    فکرکن احساس کن درونت راچنان بیرونت زیباترو پاکتر نگه دار
    و به زندگی ات ادامه بده
    که تو پله صعودبه ارمانها و ارزوهای دست یافتنی ات هستی
    اَللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنا فى كُلِّ ساعَةٍ مِنْ ساعاتِهِ حَظّاً مِنْ عِبادِكَ، وَ نَصيباً مِنْ شُكْرِكَ، وَ شاهِدَ صِدْقٍ مِنْ مَلآئِكَتِكَ...
    خداوندا در هر ساعت از ساعت‏ هاى روز بهره ‏اى از مقامات بندگان خاصت، و نصيبى از شكرت، و گواه صدقى از ملائكه ‏ات براى ما قرار بده. (فرازی ازدعای ششم صحیفه سجادیه)
    خوب اونم دلیل داشت ک این عکس رو فرستادم

    "می گویند هر خوابی تعبیری دارد"
    زنه چشاش بستن
    یعنی خوابه ...تفنگ بخشی از رویاشه ...برداشته من
    "تو که در بیداری
    مرا حتی به نزدیکای دروازه ی دلت راه ندادی
    تو که حتی زحمت
    ذره ایی پرسیدن و فهمیدن مرا به خودت ندادی
    چرا؟
    چرا در رویا ؟"
    اینجا ی جورایی ناراحتی همراه با غضب و خشمه ... تفنگ... برداشته من

    "و سرمای تنهایی را با گرمای بودنت از من دور می کنی"
    زنه پالتو رو محکم گرفته...مرده دور میشه... برداشته من


    "ماهی ها ؛ نه گریه می کنند ، نه قهر و نه اعتراض !"
    صورته زنه رو ببین...بی احساسه...تفنگ رویاس... برداشته من... سر تفنگ در جهتی خلافه جهت مرد... برداشته من
    مگه واسه این نبود؟
    می گویند هر خوابی تعبیری دارد
    و من تعبیر این خواب ها را
    نمی فهمم
    تو که در بیداری
    مرا حتی به نزدیکای دروازه ی دلت راه ندادی
    تو که حتی زحمت
    ذره ایی پرسیدن و فهمیدن مرا به خودت ندادی
    چرا؟
    چرا در رویا ؟
    روبروی من اینگونه مستانه می ایستی
    لمس شادی را به گونه هایمان می نشانی
    مرا در نگاه خودت غرق می کنی
    و سرمای تنهایی را با گرمای بودنت از من دور می کنی
    کاش هرگز واقیعت نداشتی
    کاش همیشه در رویا می ماندی
    می ترسم روزی برسد که همانند فروغ ماهی شوم ...



    ماهی ها ؛ نه گریه می کنند ، نه قهر و نه اعتراض !
    تنها که می شوند ، قید دریا را می زنند و تمام مسیر رودخانه را تا اولین قرار عاشقیشان ، برعکس شنا می کنند ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا