چه جالب،من کتاب پرنده من مشتاقترم کرد.
نمی دونم باشرایط فکریم میتونم سمفونی شروع کنم یانه
دوستش داری سمفونی رو!؟
توام دوستمی گلی و لذت میبرم از همصحبتیت
من چرا بيخبر از خويشتنم
من كيم تا كه بگويم كه منم
من بدينجا ز چه رو آمده ام
كيست تا كو بنمايد وطنم
آخر الامر كجا خواهم شد
چيست مرگ من و قبر و كفنم
باز از خويشتن اندر عجبم
چيست اين الفت جانم به تنم
گاه بينم كه در اين دار وجود
يا همه همدمم و همسخنم
گاه انسانم و گه حيوانم
گاه افرشته و گه اهرمنم
گاه افسرده چو بو تيمارم
گاه چون طوطى شكر شكنم
گاه چون با قلم اندر گنگى
گاه سحبان فصيح زمنم
گاه صدبار فروتر ز خزف
گاه پيرايه در عدنم
گاه در چينم و در ما چينم
گاه در ملك ختاو ختنم
گاه بنشسته سر كوه بلند
گاه در دامن دشت و دمنم
گاه چون جغدك ويرانه نشين
گاه چون بلبل مست چمنم
گاه در نكبت خود غوطه ورم
گاه بينم حسن اندر حسنم
نظر درباره این شعر لطفا؟؟؟؟؟؟؟
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهــــایی؟
پیله ات را بگشا، تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایــی!
زندگی رانفسی، ارزش غم خوردن نیست!
آرزویم این است آنقدرسیر بخندی كه ندانی غم چیست
احمد شاملو
“به تو گفتم: «گنجشک ِ کوچک ِ من باش
تا در بهار ِ تو من درختي پُرشکوفه شوم.»
و برف آب شد شکوفه رقصيد آفتاب درآمد
من به خوبيها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبيها نگاه کردم
چرا که تو خوبي و اين همه اقرارهاست، بزرگترين ِ اقرارهاست
من به اقرارهايام نگاه کردم
سال ِ بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدي و من برخاستم
دلام ميخواهد خوب باشم
دلام ميخواهد تو باشم و براي ِ همين راست ميگويم
خبر اینکه خبری در راه است:| و اینکه دارم اونایی ک سخته ی جا کوچولو مینویسم تا سرجلسه یادم بمونه
ج.پ.ن.1:هوم میدونستم: )))))))))))))
ج.پ.ن.2:بس ک با فارغ التحصیلا میپری :|
ج.پ.ن3:اون بالا اشاره کردم. تو خود حدیث مفصل بخوان ازش:دییییییی
When I was a child
I caught a fleeting glimpse
Out of the corner of my eye.
I turned to look but it was gone
I cannot put my finger on it now
The child is grown,
The dream is gone.