Pure Liveliness

آهان! عه تا اینجا اومده بودی...
آره این در کل به نظرم شکر کم می‌زنه، طعم دهنده هم همینطور. الان اینی که من گرفتم اسماً وانیلی هست ولی رسماً نیست کیک یزدی‌هاش بدک نیست و یه سری سوغات آماده میفروشه اونا خوبه. البته وقتی گشنه باشی همه چیش خوبه
اون فروشگاه مواد غذاییه رو من خودم سال چهارم فهمیدم اونجا مغازست! با اینکه همیشه از اون در وارد دانشگاه میشدم! بهش گفتم یه تابلویی چیزی بزن خوب، گفتش نه پس فردا یکی میاد عکس میگیره که مثلاً کنار جهاد دانشگاهی دارن خیارشور میفروشن، سوژه میشیم اون بابا هم حدس میزنم گرون بفروشه چون چند وقت پیش یه صفجه پرینت رنگی کردم 700 تومن! البته کیفیتش خیلی بود و از این چرب و چیلیا بود

ایشون هستن http://upload7.ir/uploads//6980e167bbffbe36abaeff469f206c5355b7966b.jpg :D

همون توو انقلابه رو میگی دیگه؟ حالا چه کتابی می‌خواستی بگیری؟ آره اونورا شیرینی و نون فانتزی اینا زیاد هست. منم رابطه‌م با پیراشکی و کیک شیرینی فروشا خوبه
اون روز رفتم 5 تا گرفتم، اسمش فلامین بود فیلامین بود چیه ولی نمیدونم چرا زیاد حال نکردم با مزش یکیش مونده الان عکس میگیرم ازش :D

That is why I take diverse roles in religious topics; not to be biased. Often I defend Muslims but sometimes I deliberately remonstrate with them to cause somebody use their brain. Anyway.
NO, you definitely deserve this name

لاو یو خواهری .بسی مسرور گشتیم میدونی ک چی میگم

P2:
The matter that why God should examine us, especially by victimizing others, has been discussed for a long time and I don't want to go into. We are not toys and if somebody were asked me I will create you but also I will examine you, my answer would be negative to birth at all.
Relating daily problems to the point that God is testing us is proposed to make us strong against difficulties. Japanese people (me too) were in worse situations than you in world war; they endured and got rid of problems without having any belief or connecting it to God (I believe of course) , but they are also humans, nill? Our opinions arise from how we encounter with difficulties; whether one is strong enough to overcome problems with himself, or needs an immortal supporter. It's affected by how one has grew up and his environment.

P1:
Why do you link humanity and belief together? You claim you're not a real human just because you are not a real believer!? According to your thought, none of the Japenese people are human. I have talked with people from India, Germany and so on, all them were righteous and gentle, but atheist.
Presence of soul is not proven. If your mean of improving the soul is to be more moral, you should notice that personality is the matter of brain, not soul. When somebody gets brain damage or mental disorder, his characteristics, behavior, altogether his personality can be changed entirely. If the soul drives our behavior, it should regenerate our personality after a brain problem, but it is not what we see in practice. Thus, behavior and thoughts are matters of brain and nothing else. Actually, we have conscience which is also no more than a biological organic. Don't engage them with metaphysics.

You are fully convinced that GOD is cautious about us, right? So, how do you explain the child dies of hunger, or one who was born with terminal cancer? Please do not call it Wisdom since no Wise appreciates it, especially from a God who is expected to be merciful based on Abrahamic religions. I do not mean God is not observant, but also I am not much confident against this fact; it is more than mysterious, at least for me.

آهان. 6-5 روز بود نرفته بودم اونجا، الان رفتم دیدم، اما عوضش کردی. احتمالاً برا تو این بوده چون دیفالت همین فولادوند رو میذارن (الکی مثلاً من بلدم [IMG])
یا خوب میشه، یا آدم عادت می‌کنه [IMG]
آره ولی برا من اینا بیشتر کاربرد داره: [IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG] :biggrin:

امضا یا زندگی‌نامه؟ جفتشون درسته‌ها به نظرم

سوگند به گسترش نور خورشید
و شب، آن هنگام که آرامش می‌بخشد
[که] پروردگارت تو را وانگذاشته و دشمنی نکرده است

آخه هر پیام محدودیت 1000 کاراکتر داره.
من با اجلالی دو سه تا درس داشتم. ایشون بیاد بهتون بیولوژی هم درس بده آخرش همه راضی می‌شن چون بهترین فن بیان رو داره. ولی اول چک کنید ببینید مباحث رو تا چه حد پوشش میده؛ کسی که سر کلاسش رفته چه تعداد از تست‌ها رو تونسته حل کنه؛ اگر خوب بوده اونوقت خواستید برید. حرف من اینه که مثلاً اگه ایشون مباحث DMA رو هر چقدر خوب توضیح بده هم، باز ممکنه یکی دو کاربرد دیگه داشته باشه که نگه بهتون، برا همین برای این درس چه کلاس برید چه نرید، توصیه میکنم حداقل 2 کتاب کنکور بخونید و تست‌های تألیفی‌ش رو بزنید. ایشون برای معماری یه استاد خیلی خوب هستند ولی برای معماری کنکور "نمی‌دونم".
من فارسی‌ش منظورم بود که قبلاً دو جلد بود. خودش که همون یه جلد هست و اولش به کتاب "1000 صفحه" مشهور بود. فعلاً اون فصل‌هاییش که برای کنکور میاد رو بخونید، نه بیشتر. بازم میگم این کتاب باعث میشه مباحث کتابای کنکور رو راحت‌تر متوجه بشید ولی مستقیماً به درد کنکور نمیخوره.
نظریه هم که آسونه، تا می‌تونید سؤال حل کنید براش

گسسته مباحثش لامصب گسترده هست. شاید کلاس کنکور رفتن نیاز داشته باشه ولی نمیدونم کلاس کی خوب هست و همه‌ی مباحث رو پوشش میده. البته امسال سؤالای 44 و 45 و 46 آسون بودند، سؤال 43 هم اگه قبلاً مشابهش رو آدم دیده باشه، میدونه چجوری حل کنه. مشابه سؤال 42 هم (دفترچه C) هر سال میدن. یه سال مثلاً پر کردن کاشی هست، یه سال رابطه‌ی بازگشتی بود، یه سال هم مثلاً چند تا عدد فلان ویژگی رو دارند. به نظرم خواستی کلاس برو.
مصاحبه‌ی اون بابایی که پارسال نرم‌افزار رتبه‌ی 1 شده بود رو هم بخون (دانشگاه شیراز)، چون فکر نمی‌کنم اونقدر سواد داشته که بدون خوندن کتاب و اینا رتبه آورده باشه، احتمالاً تجربه‌ش به کارت بیاد.
OS رو هم بیخیال نشو، 3 تا سؤال اولش حفظی و آسون بود.
آره چرا که نه، چه اذیتی.

محاسبات که چندتا فرمول هست و اصلاً مباحث تحلیلی نداره. من یه کتاب بنفش یوسفی بود کی بود داشتم بد نبود ولی از یه طرف همه‌ی فرمول‌ها رو شامل نمی‌شد، از یه طرف هم یه سری فرمول داشت که من ندیدم توو کنکورها بیاد. من یادمه بار اول که کنکور دادم همون ترم محاسبات هم داشتم و چون فرمول‌ها یادم بود خوب زدم. الان سؤال‌های امسال رو نگا کردم. برای این سؤال‌ها کتابی که گفتم کافی هست.
آمار یه بار فکر کنم گفتم اون کتاب آبی مال انتشارات امیرکبیر کتاب خوبیه. یه سر هم به مانشت بزن ببین اونجا چی رو پیشنهاد دادن.
ریاضی مهندسی رو منم نمیدونم. فکر کنم پوران خوب باشه، پارسه انگار بیش از حد زیاده. ریاضی مهندسی دو سؤالش ثابته (فوریه و انتگرال) و میشه روی اونا تمرکز کرد. سخت هم نیستند به اون صورت.

ببین معماری کلاس نرفتی هم نرفتی‌ها. کنکورها رو نگاه کن، یه سؤال همیشه از میکروپروگمینگ میاد، یه سؤال از cache و مباحث associativity. یه سؤال از وقفه و این چیزا. کافیه برای هر مبحث اونقده سؤال حل کنی که مسلط بشی. من خودم تا دو هفته پیش اصلاً نمیدونستم مثلاً کش way-4 چی هست و یعنی چی، بعد سر یه پروژه مجبور شدم برم کدش رو بزنم و tag و این چیزا رو لحاظ کنم. بعد سؤال کنکور شما رو که دیدم، به نظرم آسون اومد. من سعی می‌کنم جزوه‌ی معماری لطفی‌کامران رو برات گیر بیارم، به نظرم هیچی از این بهتر نمی‌تونی پیدا کنی.
از نظر من و خیلی‌های دیگه ساختمان داده و طراحی الگوریتم یه چیز هستند. فکر کنم جلد اولش شامل مباحث ساختمان داده هست. دوستم میگه که همون جلد اول رو خونده و خوب بوده. به نظرم حداقل جلد اولش رو بخون، باعث میشه درکت بهتر بشه، ولی در کنارش کتاب کنکور هم واجبه چون مثلاً CLRS نمیاد مثل کتابای کنکور این حل توابع بازگشتی رو دسته‌بندی کنه. یا فکر کنم اصلاً مباحث درهم‌سازی رو نداشت.

راستی من فکر می‌کردم CLRS رو خوندی قبلاً، ولی انگار نه. چیز زیادی از دست ندادی، حداقل از نظر کنکوری. به نظرم نیازی نیست بخونی‌ش و همون کتابای کنکور کافیه ولی حالا که کتابای کنکور رو می‌خونی اونایی رو بخون که کامل‌تر هست، مثل سیستم عامل پارسه.

مهم نیست چون فقط با شریفی‌ها یا دانشگاه تهرانی‌ها که رقابت نمی‌کنی. خیلی از کنکوری‌ها دانشگاه کارشناسی‌شان خوب نبوده، یا اگه بوده هم زیاد به درس اهمیت نمی‌دادند و برای کنکور مجبورند از اول شروع کنند، و کسی که استاد درست حسابی نداشته یا به درس گوش نداده، وقتی خودش بخونه کند پیش میره.
آبام فکر کنم خوب باشه ولی تابنده زیاد تعریفش رو نشنیدم. مال دانشکده‌ی برق هست و یهو می‌بینی وسط درس مقاومت و خازن رسم کرد، کلاً هم تا جایی که من میدونم خوب نیست و کند درس میده. مدار رو خودت چندتا کتاب بخونی از همه چی بهتره.
در کل کنکور یه مقدار شانسی هم هست و بستگی داره از مباحثی که خوب خوندی سؤال بیاد یا نه، ولی یه اصلی که برای کنکور و کلاً امتحان صدق می‌کنه اینه که لازم نیست همه چی رو بلد باشی، چون هم وقت نمیشه هم انرژی زیادی میگیره، ببین توو سال‌های اخیر چی اومده اونا رو بلد باش.

این قدر هم به خودت گیر نده و سخت نگیر

OS کتاب پارسه یادم نمیاد کسی ازش بد بگه و فقط با حجمش مشکل دارند. من اون کتاب زرد مقسمی رو یه دوره خونده بودم، خیلی فرار بود و توو ذهنم نمی‌موند. کتاب پارسه به نظرم رفرنس حساب میشه چون دست کمی از خود کتاب سیلبرشاتز نداره.
نظریه که همه اون کتاب زبان اصلی رو هم می‌خونند و میگن خوبه. فکر کنم برای تست و تمرین کتابای تألیفی کنکور رو می‌خونند.
در کل من خودم هم یه مقدار کند می‌خونم ولی باهات موافق نیستم که طول میکشه و ... از الان یه سال مونده و به نظرم با توجه به تعطیلات عید، میشه تا تابستون یه بار این کتاب‌ها رو تموم کرد. مخصوصاً که الان بعضی از اینا رو تازه پاس کردی و تا حد خوبی یادت موندند. بدترین حالت اینه که تا آخر تابستون یه بار مفصل مفصل تموم می‌کنی و بعدش فقط تست می‌زنی و مرور می‌کنی.

سلام، ممنون شما خوبید؟
اگه منظورت رو درست متوجه شده باشم، خوب نیازی نیست روی بقیه‌ی گرایش‌ها وقت بذارید در کل.
از دروس تخصصی نرم‌افزار به اون صورت سر در نمیارم ولی مثلاً برای DA زیاد دیدم مرجع که همون CLRS باشه رو بخونند. اینطوری DS رو هم تقریباً پوشش میده، یا حداقل تأثیر مثبت روش میذاره. پایگاه داده هم فکر کنم کتاب روحانی رانکوهی رو می‌خونند که برا خودش مرجع حساب میشه. کلاس‌هاش دوشنبه چهارشنبه 4 و نیم تا 6 هست، اگر با کلاس‌های خودت تلاقی نداشت فکر کنم بذاره به عنوان مستمع آزاد شرکت کنی.
در مورد معماری و مدار منطقی مرجع به درد نمیخوره، به جاش می‌تونی 2 تا کتاب بخونی. مثلاً برای معماری فکر کنم قسمت micro programming رو از روی کتاب معماری مانو می‌خونند. کتاب‌های این درس متأسفانه مختصر هستند و هیچ کدوم به تنهایی اکتفا نمی‌کنند. من که یه بار خواستم بخونم هیچی متوجه نشدم. این ترم دکتر لطفی‌کامران این درس رو ارائه داده که فکر کنم اولین کسی هست که معماری رو واقعاً بلده. کلاس‌هاش شنبه دوشنبه 7:30 تا 9 صبح هست. نمی‌دونم از روی چی درس می‌ده ولی آخر ترم یادم بنداز جزوه رو گیر بیارم برات.

.........

سلام ممنون بابت درخواست دوستی

سلام پیور
اتفاقاً حوالی ظهر به این فکر می‌کردم که داری کنکور می‌دی ولی از صبح بیرون بودم دسترسی به اینترنت نداشتم.
هر جوری داده باشی اشکالی نداره، مهم اینه که تجربه‌ی نشستن سر جلسه‌ی رسمی رو بدست آوردی.
ایشالا توو این یه سال به مرور زمان آمادگی لازم رو پیدا می‌کنی

سلام دوست عزیز...
ممنونم از بابت اد
موفق باشید

پیور این عکس رو از پنجره‌ی آزمایشگاه (طبقه‌ی 6) از غروب گرفتم، بعداً خودت اومدی عکس‌های بهتری می‌گیری

بر سرِ آنم که گر ز دست برآید***دست به کاری زنم که غصه سرآید...
حافظ

قطعاً همینطور میشه