Pure Liveliness
پسندها
538

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • راستی پیور این 19 و 20 اسفند فقط دوستات هستند یا خودت هم همی تشریف خواهی آورد؟
    بوقلمون که اسب شاخدار نیست که ندیده باشم :biggrin: معلومه که دیدم هزار تا
    لباس مباس یه خورده تنهایی خریدن سخته و حال نمیده، ولی من آلمان که بودم تازه کشف کردم چقدر از خرید خوراکی و کلاً این چیزای خونه خوشم میاد، از من بعید بود [IMG]حداقل نیم ساعت توو فروشگاه چرخ میزدم آخرش هم اونقده چیز میز میگرفتم که یخچال و قفسه جا نمیشد، توو اتاق میچیدم [IMG]
    احتمالاً اگه دوست پایه داشتی حوصله‌ت میکشید.. :smile:
    چرا به هر حال خیلی وقت‌ها لازم میشه دانشجوها مخصوصاً ارشد و دکتراها نصف شب هم کار کنند، مخصوصاً زمان ددلاین مقاله، پروژه، تز و ...
    جوجه میترسی دستت بگیری؟ اینطوری لابد از گربه و موش و سوسک هم میترسی که [IMG]یه روز باید تعریف کنم با چه جک و جونورایی سلام علیک داشتم من [IMG]
    مرسی :gol: من اینطوری نیستم که تعیین کنم دم پاییز و عید و اینا برم چیز میز بخرم، هر زمان به ذهنم برسه میرم، بعد دقیقاً همون موقع هم میرم، توو خرید تنبلی نمیکنم [IMG]
    3
    - پ.ن چیز خاصی نبود، داشتم فکر میکردم به یه موضوعی :smile:
    - از این جوجه‌ها داداشم بچه بود میخرید ولی اکثراً به یه هفته نمیرسیدن. بعدنا فهمیدیم که میذاریم توو حموم که کف‌ش سرامیک بود، از سرما میمردن. کلاً این ماشینی‌ها عمرشون به تار مو بنده. از اون واقعی‌ها یه بار خریده بودیم راحت بزرگ شد خودش. البته الان فعلاً حیاط نداریم برا این کارا.
    - صبح داشتیم میرفتیم بازار، در واقع پاساژ پلاسکو و کویتی‌ها و اون طرفا، دوستم قرار بود چیز میز بخره (البته من بیشتر از اون خریدم :biggrin:)، با موبایل آن شدم ببینم ایمیلی چیزی نیومده که دیدم پیام دادی ولی نمیشد جواب بدم، گفتم زشت نباشه
    2
    - مهمونا رو توو خونه‌ی ما اگه کسی نباشه داداشم راه میندازه، اگه فامیل درجه‌ی 1 باشه من میرم. البته کلاً چون همش تهران هستم دیگه اونا هم عادت کردن، فکر میکنن من نیستم کلاً :biggrin: حتی همسایه‌هایی که این 5-4 سال اومدن بعضی‌هاشون نمیدونن من وجود خارجی دارم :biggrin: حتی بار آخر یکیشون به مامانم گفته بود دیشب یکی با چمدون رد میشد پسر تو بود؟ از طرز راه رفتم حدس زده بود چون مثل بابام سر بالا و صاف راه میرم، اینور اونور رو هم نگاه نمیکنم :biggrin:
    - نه دیگه تا همون 11:30 باز هست ولی وظیفه‌ی مسئول شب اینه که کل شب اونجا باشه که اونم میره می‌کپه، باید در بزنی بیاد، اونم اگه بیاد. اون قبلی 24 ساعته باز بود.
    - من یهو دیدم 11 شده، پیام رو فرستادم و زود هایبرنیت کردم، حواسم نبود صفحه‌ای که آورده صفجه‌ی خطا هست (بیش از 1000 حرف).
    1
    - آره بنده‌ی خدا مشکل داره، کارش از دوا و دکتر هم گذاشته، دعا کن براش
    - تمرین اینا توو کارشناسی بیشتر به چشم میخوره چون تعداد درس‌ها توو هر ترم زیاده. البته تمرینای کامپیوتر سخت‌تر از مثلاً مکانیک و یا تمرین‌های تئوری برق هست، چون اونا مسأله هست و میشینی رووش فکر می‌کنی حل میشه، ولی مثلاً ما یه کد جاوا میدادن که دو روز صبح تا شب حداقل طول میکشید. ارشد تعداد درس‌ها کمتره، کوئیز و تمرین اینا هم کمتره، من بیشتر درگیر مباحث ریسرچ و مقاله هستم. ترم پیش 3 تا درس داشتم که فکر کنم برا هر کدوم با احتساب تمرین و امتحان و ایناش سر جمع 30-20 ساعت وقت گذاشتم. کلاً ارشد از نظر درسی راحته، حداقل برا من که اینطوره.
    انجام بدم رو بگم شاخ در میاری :confused: روی تک‌تک روزای عید حساب کن. فامیل همیشه هست (شکر خدا منفعتی هم برا آدم که ندارن!!).
    من وسایلمو جمع کنم برم، نیم ساعت دیگه این خوابگاه لعنتی رو میبندن. وظیفشون هست باز باشه‌ها، ولی میبندن میرن، میگن اومدین در بزنین بیایم باز کنیم. بعده نیم ساعت میان باز میکنن اونم با غر زدن و ... البته این جاش امن‌تر و سرراست تره نسبت به طرشت ولی خوب اون همیشه باز بود. فعلاً تا یه ساعت دیگه :gol::gol:
    (عههه من این پیام رو فرستادم بعد لپتاپ رو هایبرنیت کردم ولی ارسال نشده! علتش اینه که بیشتر از 1000 کاراکتر بوده!!)
    از برای اینکه این سعید حرفای بی‌ادبی میزنه احتمالاً الان این سؤال برات پیش اومد که یعنی طرف توو پروف خودش برا خودش پیام گذاشته؟ اتفاقاً برا منم سؤال شد [IMG]
    نه این کد وریلاگ هست، احتمالاً شما هم درس Digital System Design داشته باشید. سخت‌افزار هست و همه‌ی خط‌ها رو باید موازی هم در نظر گرفت، اصلاً یه وضعی شده نمیشه دیباگ کرد. خیلی وقت بود کد طراحی سخت‌افزار ننوشته بودم. باید هر از چند گاهی تمرین کنم، چون مثلاً کد نرم‌افزاری رو الان خوب میزنم چون هم توو مقالات هم توو بیرون کار کردم؛ امروز فهمیدم چقدر تأثیر داشته..
    آره آخر هفته‌ها نعمتیه. البته برا من که از یه طرف دو تا تمرین دادن، از یه طرف دستیار یه درس هستم و باید برا شنبه هم تمرین طرح کنم هم اسلاید آماده کنم، اصلاً برنامه‌های کارهایی که باید
    سلاااام پیور :gol:
    حالت خوبه؟ چه خبرا؟:gol:
    مرسی من خوبم. یه کد کلافم کرده بود امروز، 2 ساعت فوتبال دیدم، یه ساعت هم پروف سعید چرت و پرت گفتیم (پروفایلش نریا :sweatdrop:)، خلاصه روز رو با بطالت شب کردیم :confused:
    درس‌ها خوب پیش میره؟ :smile:
    پ.ن:
    گاهی حتی سالها حرف زدن کافی نیست
    با بعضی ها باید به سکوت رسید . . .
    به یک لبخند ،
    به یک نگاه رهایشان کرده ،
    و با اطمینان به دست طبیعت سپردشان ، . .
    طبیعتی که در آن هر حضوری سایه ای ،
    هر صدایی پژواکی ،
    هر زهری پادزهری ،
    و هر عملی عکس العملی دارد ،
    باید گذشت ، رها کرد ، آرام بود . . .
    و ایمان داشت که زندگی در دنیا بی حساب نیست . . .:smile:
    سلام پیور :gol:
    خودم تا همین الان حواسم نبود فردا نهم هست.. :smile:
    مرسی، از داشتن دوستی مثل تو خوشحالم :gol:
    سلام
    خواهش می کنم
    پس حتمنی باید بهترین و زیباترین تزینات و رو داشته باشه
    نه با توجه به این اصل که این روزا همه مهندس هستند
    باشه میخرم ولی نه به خاطر ثوابش، به خاطر وظیفه‌م ;)
    تبریک روز مهندس مث عیده، هرکی بهت گفت می‌تونی بگی همچنین :biggrin: (اَبَوی یه بار یه اصطلاح دیگه در کرد که در این مکان نمی‌توان استعمال کرد :D)
    نه اتفاقاً دو بار رفتم اوکی بود، مرسی :smile:
    از سنتی‌ها من آبگوشت بلدم، روی بقیه effort ایی نداشتم نسبت به پسرا وضعم بدک نیست :biggrin:
    پیور من فعلاً برم تا شب :gol:
    بایدم خوشمزده درست کنی، اصن ذرت مکزیکی حرمت داره، هر کسی بذمزه‌ش کرد باید اعدام بشه :biggrin:
    ته‌چین توو خونه ما درست نمی‌کنند، منم یه بار دانشگاه گرفتم زیاد حال نداد البته مال موقعی بود که مرغ ارزون بود، دانشگاه هر روز ناهار مرغ میداد، رسماً مرغ زده شده بودیم :D
    ولی من همیشه‌ی پایه‌ی خوردنم :D مخصوصاً که هر چقدر میخورم لاغرتر میشم :biggrin:
    نه آخه توو خط ذرت مکزیکی و اینا هم هستی، مافین اینا :D هم که بدی
    پیور من برنامه‌ی کارهام رو بنویسم و فعلاً دیگه برم. خوشحال شدم :gol:
    خبر میدادی یکی از کارشناسی‌های آزمایشگاه رو به عنوان گوسپند قربونی می‌کردیم :biggrin:
    لایتک؟ فقط در این حد میدونم که یه سری چیز میز برگزار میکنه. از کارایی که آی‌تی‌ها می‌کنند خبر ندارم کلاً. یه مرکز فناوری‌های پیشرفته‌ی شریف هم هست توو اون کوچه‌ی گلستان (روبروی استخر) که یه مدت اونجا کار می‌کردم. البته زیاد حضوری نمی‌رفتم و همین آزمایشگاه بودم، اونجا جلسات بود.
    آاااره مافین! آخه مافین دیگه یعنی چی :D کیک یزدی متمول بیشتر بهش میخوره :biggrin:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا