anahita1370
پسندها
2,352

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • منتظر نباش كه شبي بشنوي

    از اين دلبستگي هاي ساده ، دل بريده ام…

    كه عزيز باراني ام را

    در جاده اي جا گذاشتم…

    يا در آسمان ، به ستاره ي ديگري سلام كردم…

    توقعي از تو ندارم...

    اگر دوست نداري

    در همان دامنه ي دور دريا بمان

    هر جور تو راحتي... باران زده ي من...

    همين سوسوي تو

    از آن سوي پرده ي دوري

    براي روشن كردن اتاق تنهاييم كافيست...

    من كه اين جا كاري نمي كنم ...

    فقط گهگاه

    گمان دوست داشتنت را در دفترم حك مي كنم ...

    همين...

    اين كار هم كه نور نمي خواهد…

    مي دانم كه به حرفهايم مي خندي…

    حالا هنوز هم وقتي به تو فكر مي كنمباران مي آيد...

    صداي باران را مي شنوي ...؟

    خدایا

    ندیدنت سخت است


    ولی همین که هستی دنیایم زیباست


    خدایا " قسمت " و " حکمت "


    بماند برای آنهایی که درکش میکنند


    برای من... فقط معجزه کن

    هـوســــــی پـشـــت‏‏

    ایـن خــواســـــتـنهـا نــــــــیسـت

    مـن دلبــاختـه ی دو دســـــــت نـامرئــی ام‏‏

    کـه هـــــرشـب‏‏

    ســرم بـه خیــــــــال شـانـــــه اش

    در هـــوا ســــــــقـوط مــیکـــند‏!‏

    میخواهم فقط باشی همین....

    ومن حس امنیت حضورت را به رخ تمام تاریکی ها بکشم!

    قطار می رود

    تو می روی

    تمام ایستگاه می رود

    و من چقدر ساده ام

    که سالهای سال

    در انتظار تو

    کنار این قطار رفته ایستاده ام

    و همچنان

    به نرده های ایستگاه رفته

    تکیه داده ام!

    این روزها انگار می آیی، انگار قرار است که بیایی

    بیرون از ذهن من و دستان خدا

    قرار است بیایی و رنگ بدهی این بی رنگی مرا

    زنگ بدهی این بی صدایی مرا

    قرار است وقتی آمدی من این درد را یادم برود

    خط بکشم روی هر چه سردرد است....

    قرار است همه آنچه را گذشت پاک کنم

    خط پر رنگ بکشم دور تو که بمانی مهم برای خودم!

    قرار است آمدی بگویم این زندگی که گذاشتی و بخشیدی زیاد است

    بعد دوباره پسش بدهم به خودت که ببخشی به خدا!


    این روزها شمع روشن میکنم به انتظار آمدنت

    به انتظار آرامشت

    به انتظار همه زندگی ات ولی آرام، حتی اگر باشی ولی نه اینجا !


    به انتظار همه شنبه هایی که می آید و تو را می آورد


    و بی انتظار بگویم چه اینجا باشی، چه تنها برای خدا باز هم


    ـ دوستت دارم ـ

    کسی را دارم که اینقدر برایم کسی هست

    که نگاهم دنبال کسی نیست...


    و هزاران بار فریاد میزنم که

    دیگر کسی به چشمانم نمی آید...

    و هیچ نگاهی دلم را نمی لرزاند...


    همانند گنجینه ای گرانبها در دلم جای گرفته است...

    انسان که سهل است...وجودش را به دنیا هم نمیدهم...!

    اونـــے کـﮧ رفـــت ...

    وقتــے بــﮧ اجبـــار برگشـــت

    دیگـــﮧ نــﮧ خـــودش هســـت نــﮧ احساســـش ...!

    " وجدانـــش " اونــــو آورده .................!
    ڪے بیـاید دسـتِ خَستگــے هـایمـ را بگیـرد ...

    مــے خواهـمـ دور شَـومـ از ایـטּ آوارِ نـامــرئــےِ دلـــ♥ـتنگــے هـا ...

    دلــ♥ـمـ پاییــز مــے خواهـد ...

    پاییزے ڪـہ غمناڪ نبـاشد ... بوے نــاےِِ پالـتـو هــاے نـَشـُـستــہ نـدهـد ...

    بوے باران بدهد ....

    دست دلــ♥ـمـ را بگیـر ..
    خوشــــــــــبختی داشتن کســـــی است


    که بیشـــتر از خـــودش


    تــ ــ ــ ــ ــو را بــخواهد


    و


    بیشـــتر از تــ ـ ـ ـ ـــو


    هیـــــ♥ــــــچ نخواهد


    و


    تــــــ♥ــــو ...


    برایش تـــ ــ ــ ــمام زندگی باشی ...

    من خوشبختم


    تو خوشبختی عزیزممممممم
    آدم هـا می آینـد


    زنـدگی می کننـد

    می میـرنـد و می رونـد ...

    امـا

    فاجعه ی زندگی تــو


    آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه

    آدمی می رود امــا نـمی میـرد!

    مـی مـــانــد

    و نبـودنـش در بـودن ِ تـو

    چنـان تـه نـشیـن می شـود

    کـه تـــو می میـری

    در حالـی کـه زنــده ای ...
    حتی به من اجازه نمیداد با خودم تنها شوم........


    برای همین عاشقش شدم...

    خیالت راحــتـــــــــــــ…

    دل شکسته ها نفرین هم بکننـــــــــــــــــد ،

    گیرا نیـــــــــــــ ست…!


    نفــــــــــــــــرین ،

    ته دل می خواهــــــــــد


    دل شکسته هم که دیــــــــگر

    ســـــــــر و ته نــــــــدارد…
    من می روم !!! تو می مانی با دنیایی از خاطرات

    راستی آن روز که دلداده تو شدم یادت هست ؟؟؟


    از آنجا به بعدش را پاک کن ....!

    دل نده....به ادمها دل نده!!
    توکه از خدایشان عاشق تر نیستی...
    اینان خدای خود را به نیمه نانی میفروشند
    وتورا به نیمه شبی...
    شما یادتون نمیاد...؟؟
    منم یادم نمیاد!!!

    ولی میگن ادما یه زمانی

    خیلی مهربون بودن
    واسم دعا کنید...

    یه بیماریه خیلی نادر دارم.....
    هر کیو میبینم فکر میکنم "آدمه"...!!!!
    نه نام...
    نه چهره....

    نه اثر انگشت....
    آدم ها رو از طرز "آه" کشیدنشان بشناسید....!
    بعضیا مثل کبریت میمونن پنجاه تومنم بیشتر نمی ارزن. . .

    ولی میتونن زندگیتو به آتیش بکشن. . .
    نوشته هایم را میخوانی و میگویی چه زیبا . . .

    راستی . . . دردهای آدمها زیبایی دارد ؟
    واقعی بودیم باورمان نکردند...

    مجازی شدیم فیلتر مان کردند...

    وچه دنیایی ساخته اند برای ما نسل سوخته ها...

    اما من گاهی ادمهای دنیای مجازی را به ادمهای اطرافم ترجیح میدهم

    وقتی بی ترس از قضاوت ادمها از دردها ودقدقه هایم میگویم

    گاهی درد دل بعضی ها انگار حرفهای دل توست

    که انقدر نگفتی که باورت شده بی دردی

    ودلیل این بغض که همیشه باتوست

    ونفس کشیدن را برات سخت میکند.
    یه سوال ازت میپرسم .........

    خداییش از ته دلت جوابمو بده ......


    اونی که همیشه به یادشی ..... به یادت هست ؟
    قله ای که یکبار فتح شود ، تفریحگاه عمومی خواهد شد

    مواظب قله ات باش . . .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا