ALIREZA.F.1988
پسندها
18,681

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • می گفت: خاطره سفره نیست که پهن کنی روی گل های قالی و بگویی همین است نان و نمکش، هست و نیستش. خاطره ذره ذره به ذهن برمی گردد، هیچ وقت هم آن شکل کاملی را که آدم دوست دارد پیدا نمی کند. حق داشت این را بگوید و همین است. گذشته ها ذره ذره به ذهن برمی گردد. بعد می شود تصویر یا واقعه ای کامل را به دست داد؛ کامل و کم نقص. آن وقت است که می شود درباره ی همه چیز حرف زد. حتا اگر نشود، می توان آن گوشه ی تاریک مانده را به قوای خیال ساخت؛ و باز هم گفت برای کسی. یکی که مشتاق شنیدن باشد. صندوقچه ی حافظه را بگشایم، دیروز ها زنده می شود؛ تاریک ها روشن.
    ...
    ...
    اندوه مونالیزا _ شاهرخ گیوا
    خوب بودم خوبی ندیدم..باهرکی ک بام خوب باشه خوبم.با هرکیم ک بد باشه...
    سلام
    گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم

    گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم

    گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند

    گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم

    به گیله مرد میگم : یه دنیا دلم گرفته ...

    لبخندی میزنه و میگه : میدونی خیلی از مواقع علتش چیه ؟ دستت رو بزار روی یکی از نقطه های یه ...
    در زندگی؛

    زمانهایی فرا می رسد که تصور میکنی همه چیز به پایان رسیده است،

    در حالی که آن زمان ، نقطه آغاز است !
    از شیخ ِ بهایی پرسیدند : خیلے سخت می گذرد ، چـه باید کرد ؟

    شیخ گفت: خودت که می گویی ، سخت مےگذرد ، سخت کــه نمی ماند!

    پس خـــدا را شکــر کــه می گذرد و نمی ماند ...
    مرسی برای متن های زیبا و عکس نینی
    باگوشی ام..انشاالله بعدا جبران میکنم
    سلام ممنون تو خوبی؟

    محق داری خیلی وقت نمیکنم بیام سرم خیلی شلوغه اما بیاد همه دوستام توو مهندسان هستم

    چخبرااا؟چیکارا میکنی؟

    هنوز که 11سالته:D بزرگ نشدی کع:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا