"زهرا"
پسندها
1,188

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هاااااای تمام شهر!.....کمی بنگرید آسمان را....
    چقدر خوب است هوای من امشب......
    چقدرخوبه که دیگر ناتمام نمی ماند شعر هایم..
    چقدر خوبه که احساس میکنم بودنت را..
    چقدر خوبه...
    "زهرا"

    انقدر چهره پر احساسه که دردامو می بره..
    حسی که من دارم به تو از یه عشق ساده بیشتره
    انقدر زیباست لبخندت که اخمامو میشکنه..
    من خاموشم اما مطمئنم که قلب تو روشنه
    واسه یه بار بشین به پای حرفات
    از ته قلبم تو رو می خوام
    وابسته ات شدم و به تو کردم عادت
    انقدر مهربونی که هیچ کی نمی خواد از تو بگذره
    حسی که من دارم به تو از یه عشق ساده بیشتره
    انقدر دلنشینه خیالت که هر لحظه ای با منه..
    من زنده ام و نبضم فقط با وجود گرم تو میزنه
    ساز قدیمی روی طاقچه ام!
    آهنگ دوست داشتنت را هر روز با خودم تمرین میکنم
    مبادا که روزی برسی وکوک نباشم...

    آخرین شعر مرا قاب کن..
    و پشت نگاهت بگذار!
    تاکه تنهایی ات از دیدن آن جا بخورد..
    وبداندکه دلم با توست..
    درهمین نزدیکی..

    من خوبم...
    تو خوبی...
    هوا خوبه....
    زندگیم را شیرین کردی خوبم...
    هوارا دوست دارم وقتی هم قدم میشوم با تو...
    عشق را دوست دارم وقتی احساس می کنم نفسهای گرمت را...
    چگونه دگرگون کردی هوای دلم را...
    چگونه یک شبه سرنوشت...احساسم را نقاشی کردی با دستان مهربانت...
    ومن خوبم...
    بعد از مدت ها ...حالا شادم...از بودنت ...
    ممنون به خاطر تمام بودن هایت کنارم...
    ممنون که بودی و ندیدمت ولی باز بودی..
    باز بودی...
    تو عوض کردی معنی عشق را
    تو عوض کردی این خسته ی تنها را...
    و حالا من خوبم..
    کنارتو...
    تو کنارمن...
    ممنون به خاطر همه چیز ...
    "زهرا"
    یـــاد کردن
    جــــــــــرم نیست......

    تو یــــــاد کن

    اگرمحـــکــــومشدی....

    حبســـــش با "من".....
    سلاممممممممممممممم
    مرسي
    شما خيلي خيلي لطف دارين
    دست گلتون درد نكنه
    کنار گذاشتم بافتن تسبیح را
    همان که دانه هایش راگره زده بودی با طناب دلم......
    تسبیح را نبافته ،بافته فرض کردم..
    آتش می گیرد وجودم با دیدن جای خالی مهربانیت...
    شعله می گیرم با شنیدن اسم تو.....
    وقتی می شنوم از دهانی که مخاطب قرار نداده وجود نازنینت را....
    من سرمیکنم با تمام بودن هایی که تبدیل شد به نبودنت...
    من خوب یا بد.....
    همان چکاوکی هستم که در ته تاریکی جنگل می خواند از تو.....
    می خوانم تو را.....
    تو هستی اول و آخر نوشته های این خسته ی تنها...
    اول و آخر تمامشان..
    "زهرا"
    سلااااااام
    پيدات كردم
    پس شمايي اين گلا رو رنگ ميكني و ميفروشي به مردم؟
    اي تقلب كار
    نكن اين كارارو ،زشته
    سلام زهرا خانم خوبی زهرا جون میخواستم بدونم مطالبی که میذاری ازخودته یا از کیه؟
    خوبم شماخوبید من تازه اومدم پروفایلتون خیلی قشنگه
    مسافر شب بودن شده عادت این دل شکسته
    سال هاست درتاریکی تنهایی به دوش میکشم مسافر بودن را
    تو را مقصد گرفتم......همراه نبودی!
    تو بودی منتهای تمام شب های تارم.....
    تو بودی آخر دلتنگی هایم.......
    سال هاست که با خود می برم بیقراری چشمانت را.....
    گوش کردن به تمام صدایت بدون وجودت.....
    شده کابوس شباشب تنهایی ام.....
    مرهمی نمی خواهم جز صدای زیبایت...
    من نه امیدی به امروز دارم نه فردا را می خواهم....
    من تنها دیروز را می خواهم....
    دیروز با تمام حرف هایت...
    دیروز با تمام لبخند هایت....
    این جا همه چیز خوب است...
    مادامی که به سر می برم زندگی را با خاطراتت
    مادامی که حس میکنم نفس های گرمت را...
    من از این زندگی قانعم به دیروز و خاطرات با تو بودن.....
    ...
    "زهرا"
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا