J
پسندها
1,908

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نميدونممم از بس خنگ بازي در مياوردم تازه اولا ك اصن نميومدن اينجا خوش نميگذشت دوستم منو معتاد اينجا كرد خودش برا هميشه رفت : ))
    انتخاب كنم (اما تو فرهنگ ما قبول نيس)
    حستو ب زبون بياري يا توًعمل نشون بدي؟؟
    ارههه راست ميگي : ))
    چ باحال
    تو ي سال قبل از من اومدي اينجااا
    چ خوبه ك دوستمي
    قول دخترووووونههههه ؛ )
    اذيت ك ملت ميكنن ديگه بايد ساخت : ))
    گرم و صميمي يا جدي؟؟؟
    قول ميدي هروقت چيزه نامناسبي ديدي ازم مث ي خواهر واقعي بهم بگي؟؟
    اره از ي چي دلخور بودم حل شد مهم نيود خيلي عزيزدلم الان خوبم :*
    قرار شد رك بگي
    بدي و ضعف ازم بگو اون چيزي ك حس ميكني
    در هر صورتش ازت خ ممنون ميشم خواهري :*
    ههههه افرين
    خسته نباشييييي
    ياسي من چجور ادميم ب نظرت(رك بگو اصن ناراحت نميشم : ) )
    كجا بوووديييييي
    اره خواهر : )
    ياسي تو چرا تاريك كردي؟؟
    خودم میگم!
    ایاز ادم فقیری بوده به پستی در حکومت میرسه
    یه حجره ای داشته که می رفته داخل و ازش بیرون میومده
    یه سری حسودان اطراف شاه میگن ای شاه این میره اونجا طلا جمع می کنه خزانه ساخته
    خیانت می کنه....شاه میگه نصف شب بریزین اون اتقو بگردین...میرن می گردن می بینن فقط یه پیراهن پوستن ولباس فقیرانه داره
    چون ایاز می رفته این لباسا رو می بینه که یادش نره چی بوده!.....
    بعدشم که داستان اینه که میان پیش شاه میگن چیزی گیر نیاوردیمو عذر می خوان
    انسانهای درست اینجورین:smile:
    هر که اندر عشق یابد زندگی
    کفر باشد پیش او جز بندگی
    چ دخترونه هایییییی
    عاشقتمممم

    اینو : )) واقعا (.به حرف کسی که تا قبل از امتحان میگه من هیچی نخوندم!!)
    با رژم بیام پشت چشتوو گلگوون کنم
    اینجور ماچای ما هدف منده
    هااع
    :پییی
    موچکرات نفسیوومن
    بوسه باد خزونی، با هزار نامهربونی
    زیر گوش برگ تنها
    میگه طعمه خزونی
    برگ سبز و تر و تازه، رنگ سبزش رو می بازه
    غرق بوسه های باد و
    وحشت روزای تازه
    می کنه دل از درخت و، میشه آواره کوچه
    کوچه ای که یادگار
    روزای رفته و پوچه
    می شینه گوشه ی کوچه، چشم به آسمون می دوزه
    می کنه یاد گذشته
    دلش از غصه می سوزه
    یاد باد...!
    یاد گذشته شاد باد
    این دل زرد و تهی
    در حسرت دیدار باد
    یاد روزایی که کوچه، زیر سایه تنم بود
    مهربون درخت عاشق، مست عطر نفسم بود
    سهم من از بوسه باد
    چی بگم ای داد و بیداد
    همه زردی و تباهی
    مردن و رفتن از یاد
    عزيزدلم موفق باشي
    دوستت دارم
    شبت بخير :*
    خوشحالم تورو دارم دوستم
    زندگی تکرارِ زخمِ کهنه دیروز نیست ،بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن …
    بدي وقت زياد همينه ادمو خسته ميكنه از موود امتحانم درت مياره :|
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا