nazanin jamshidi
پسندها
3,225

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره




  • ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﻱ ﻗﺼﺮ ﺷﻴﺸﻪ ﺍﻱ ﻗﻠﺒﻢ

    ﻭﺳﻌﺖ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﻦ

    ﺧﻼﺻﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻏﻮﺵ ﺗﻮ

    ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﻱ ﻫﺴﺘﻲ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻲ ﺑﺨﺸﻢ

    ﺗﻮ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭ ﺩﻧﻴﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻣﻮﻳﺪ باش


    ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﻴﺪﻱ

    همسفرم؛ نفسم!

    در آغوش تو حس امنیتی ست که تا امروز تجربه نکرده بودم...

    زندگی جاودانه ای ست که هنوز هم باورم نمی شود در آن سکنی گزیدم...

    و احساس آرامشی است که شاید لایق آن بودم...

    اما نه!

    تو با غرور خاص خود، تو با شکوه عشق خود، با مهربانی های بی کران خود ، به من عمری دوباره بخشیدی...

    تو مرا در آغوشت به خوشبختی رساندی....

    متشکرم؛ بینهایت متشکرم...

    اگر تو نبودی من زیر یخبندان تنهایی به نیستی می رسیدم...

    اما حالا! در بهار حصار دستان تو، که دور کمر ظریفم خودنمایی می کند

    تماشایی ترینم...

    شادترینم...

    آرام ترینم...

    چرا که به تو تکیه کردم همسر بینظیرم....

    نازنین فاطمه جمشیدی

    [IMG]


    [IMG]
    [IMG]
    فدای تو عزیز دلم ........به خوشکلی شما که نیستم عزیز دلم ........:heart::heart::gol::gol::gol::gol:
    همسرم!

    دلم هوای آغوش پاک و مقدس ات را کرده

    و دستان نوازشگرت که لابه لای موهای پریشانم بلغزد...

    هزاران کبوتر مهر را از قفس دلتنگی آزاد کند..

    اشک هایم را ببوسد...

    مرا در میان خود پنهان کند...

    تا دست هیچ غصه ای به من نرسد....

    من از غم ها،از پریشانی ها،از دلواپسی ها گریزانم....

    جز تو، جز رزهای ارغوانی عشق تو، حربه ای ندارم....

    مرا دریاب که دلتنگم؛ مدارا کن که بی تابم...

    نازنین فاطمه جمشیدی

    من عروس بهارم...

    همسر شاهزاده ای از جنس باران...

    که قداست وجودش را از آسمان به عاریت گرفته و پاکی نگاهش را از ستارگان...

    هرم نفس هایش، مهر و ماه را شرمنده می کند....

    شبنم های احساسش بر گلبرگهای دلم می نشیند

    و تن ظریف و ابریشمی ام معطر می شود....

    مرا جانی تازه می بخشد...

    آن هنگام که عطر نفسهایش از دور دست ها به مشامم می رسد...

    روح سبز و بی آلایش اش عاشق ترم می کند...

    او چون فرشتگان اساطیری مرا مجدوب خود کرده است...

    وقتی مرا در میان خود پنهان می کند...

    عطر نفسهایش با تن ظریفم می آمیزد

    و با رقص انگشتانش بر پیچک اندام من، زیباترین ملودی عالم را می نوازد...

    مرا به فراسوی امنیت، به آرامش می رساند...

    همسر من، همانقدر پاک و مقدس است که اهورای ایران زمین...

    نازنین فاطمه جمشیدی


    فقط می خواهم از تو بنویسم...

    زندگی من.. همسر من... عشق من... نفس من...

    هر لحظه ام با تو اعجازی ست فراموش نشدنی... موهبتی ست خواستی...

    تو قاصد خوشبختی منی و من بی تو گلی در شوره زارم...
    َ
    که از آینده ی درخشان، چنگی به دل ندارم...

    یامن بمان ای همنفس... من بی تو هیچم؛ غریب و بی کس...

    بمان ای مجنون دوست داشتنی لیلی....

    دوستت دارم... باورم کن...به خدا خیلی!

    نازنین فاطمه جمشیدی

    من عروس بهارم...

    همسر شاهزاده ای از جنس باران...

    که قداست وجودش را از آسمان به عاریت گرفته و پاکی نگاهش را از ستارگان...

    هرم نفس هایش، مهر و ماه را شرمنده می کند....

    شبنم های احساسش بر گلبرگهای دلم می نشیند

    و تن ظریف و ابریشمی ام معطر می شود....

    مرا جانی تازه می بخشد...

    آن هنگام که عطر نفسهایش از دور دست ها به مشامم می رسد...

    روح سبز و بی آلایش اش عاشق ترم می کند...

    او چون فرشتگان اساطیری مرا مجدوب خود کرده است...

    وقتی مرا در میان خود پنهان می کند...

    عطر نفسهایش با تن ظریفم می آمیزد

    و با رقص انگشتانش بر پیچک اندام من، زیباترین ملودی عالم را می نوازد...

    مرا به فراسوی امنیت، به آرامش می رساند...

    همسر من، همانقدر پاک و مقدس است که اهورای ایران زمین...

    نازنین فاطمه جمشیدی


    هرگاه دلت خواست حوالی
    دلم قدمی بگذار
    اینجا من همیشه
    منتظر ترنم
    اواهایت هستم
    زیبا
    وقتی هستی
    به تو می نگرم.
    برای نوشتن،
    بهانه خوبی هستی.
    وقتی نیستی
    به فضای خالی از تو می نگرم،
    برای نوشتن.
    فضایی خالی از تو،
    درخت دارد، حیاط دارد، باغچه دارد با گلهای شمعدانی
    میز دارد وَ لیوان های بزرگ چای
    اصلا همه چیز دارد
    فضای خالی از تو
    فقط یک چیز ندارد
    وَ آن بهانه ای ست برای نوشتن

    مینا جان (M I N A ) تبریک...
    .
    .
    .
    سپاس از حضور گرمتون :gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا