nazanin jamshidi
پسندها
3,225

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام عزیزه دلم : ) مرسی عزیزه دلم همه خوبن خدارو شکر : )

    همه دست بوسن : )

    ماشالله ایشون هنرمند هستن : ) همه ی اینا رو 1 ساله تمومشون کنی : ) تا جوون و شادابی بچه دار شو :D خیلی کیف میده :D

    ایشالله تا آخر عمر خوشبخت و شاد باشی (ایشالله خدایه مهربون هر جفتتونو برایه هم تا آخر عمر همینطور خوشبخت و شاد و حتی بیشتر :D نگه داره)

    ایشالله تک تک لحظهایی که نفس میکشی و پلک میزنی طلایی و عاشقانه باشه : )

    ایشالله هر چی زودتر ایده هایه زیبا سراغت بیاد تا بتونی رمان دومیتو هم بنویسی و بازم موفق باشی : )

    به رویه چشمم همیشه برات دعا میکنم :D الهی همیشه خوشبخت باشی :w32::w33::w31::w14::w14::w14::w40::w40::w40:
    متناتونو که میخونم نمیتونم نگم :

    الهی خدایه مهربون نگهداره همسرتون باشه و هر روز عاشق تر از روز قبلش کنه : )

    ایشالله خوشبخت شین : )
    سلام عزیزه دلم ممنونم از لطفتون : ) قربونت برم که اینقد گلی شما به من لطف دارید : )

    عزیزم شما صاب مجلسی : ) ایشالله حتما دعوتت میکنم : ) قربونت برم :biggrin::biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:

    وای بخدا خیلی بزرگواری میکنی این صحبتاتون شرمندم میکنه عزیزه دلم : )

    ایشالله بیای برات آشپزی میکنم امیدوارم خوشت بیاد :D

    دنیا خیلی کوچیکه : ) ایشالله که قسمت شه ببینمت : ) بچه بغل :surprised::Dایشالله : )
    همسرم!

    در میان دریایی از نور می آرامم...


    نگاه منتظرم را به شمع هایی که از نور خورشید منور شده اند، می بخشم...


    تورا در مقدس ترین جای خاطراتم به یاد می آورم...


    روزهای زیبای هستی ام را تداعی می کنم...


    اقیانوسی از کلمات را به خدمت می گیرم...


    فرشتگان را از گذرگاه نور فرا می خوانم...


    سیب سرخ حوا را به یادگار می گیرم...


    با چشمانم غزل سرایی می کنم و در وصف تو زیباترین و دلنشین ترین ترانه ها را به دنیا می آورم...


    روزهای فراق اجباریمان را به وصالی همیشگی پیوند می زنم و مجنون ترین لیلی خطاب می شوم...


    در این پایکوبی نور و احساس، نگاهم آینه ای ست از دلم و سکوتم مهری ست بر گلایه های بغض آلود زمانه....


    در این لحظات طلایی، تک تک ثانیه های عمرم چشمان زیبای تو را مجسم می کند


    و از ماورای آسمان بینمان، عطر نفسهایت را به یادگار می گیرد...


    پس شمع ظریف وجودم که در تب و تاب غم فراق می سوزد ، با ترنم نام زیبای تو حدیث دلدادگی را جاودان می خواند


    و به انتظار مامن گاه آغوش تو می ماند..



    نازنین فاطمه جمشیدی


    من با دیدن تو... با ترنم دلنواز قدمهای تو... با آوای روحانی کلام تو...

    کولبار خستگی هایم را برزمین می کوبم

    شبنم هایی از اشک شوق را به گلبرگ های نگاهم می بخشم...

    و عاشقانه هایم را به چشمان می سپارم و خود را در منحصر ترین آغوش دنیا محصور میکنم

    و هستی ام را به تو می بخشم...

    چقدر بیتاب بودم و چقدر دلتنگ...

    چه شبهایی را به سپیده ی صبح پیوند زدم

    و چه روزهایی را در زیر وزنه ی سنگین ثانیه های انتظار،با هر ترفندی به شب بخشیدم

    وحال چقدر آرامم و چقدر عاشق...

    با اینکه میدانم برای مدتی کوتاه در کنار منی

    اما به پایان راه نمی اندیشم...

    که زیستن در آغوش تو زیباست...

    نازنین فاطمه جمشیدی




    شاهزاده ی من!

    مرا به صلیب دستانت بکش

    این قظره های زلال باران است که برتن ظریف من می نشیند و مرا به مامن گاه آغوشت می کشاند

    لبانم را از ترنم بوسه های نمناک ات معطر می کند

    و مرا لیلی تو میخواند

    یار من!

    روح مرا در این معاشقه ی روحانی به آسمان بفرست

    تا بتوانم ابر های دلتتگی ام را پس و پیش کنم و برای قطره های با سخاوت مهر و عاظفه تو خورشید محبت را به دنیا آورم

    و رنگین کمان وصال را به نظاره بنشینم

    همسفرم!

    من زیر نم نم باران خود را به میعادگاه قلب تو می رسانم... فرمان روا میشوم

    و برای قلمرو احساسم( دل تو )سنگ تمام میگذارم

    در میان اعجاز دنیا,مرا ببین که چه مستانه به تو مینگرم

    و عاشقانه هایم را به زبان نگاه می سرایم

    نفسم!

    مرا در بظن خود احساس کن

    من تمام هستی ام را پیش کش ات میکنم و تو را زندگی، تکیه گاه و پر پرواز خوذ می دانم!

    تما م اندیشه ، باور و قلبم را به تو می بخشم و آرامشی جاودان را از تو به یادگار می گیرم

    نازنین فاطمه جمشیدی
    خدا نمیدونم چیکار میخواد بکنه ولی امیدوارم برای همه خیر بنویسه واسه من هم همینطور
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا