همسفرم؛ نفسم!
در آغوش تو حس امنیتی ست که تا امروز تجربه نکرده بودم...
زندگی جاودانه ای ست که هنوز هم باورم نمی شود در آن سکنی گزیدم...
و احساس آرامشی است که شاید لایق آن بودم...
اما نه!
تو با غرور خاص خود، تو با شکوه عشق خود، با مهربانی های بی کران خود ، به من عمری دوباره بخشیدی...
تو مرا در آغوشت به خوشبختی رساندی....
متشکرم؛ بینهایت متشکرم...
اگر تو نبودی من زیر یخبندان تنهایی به نیستی می رسیدم...
اما حالا! در بهار حصار دستان تو، که دور کمر ظریفم خودنمایی می کند
تماشایی ترینم...
شادترینم...
آرام ترینم...
چرا که به تو تکیه کردم همسر بینظیرم....
نازنین فاطمه جمشیدی
[IMG]
[IMG]
[IMG]