دختر ... دختر مادر .... کودکم ... به اراده خداوند مشغول هستی !


ای جانم ...
کاسپر باهام حرف زد ... اون حرف میزنه ... عه ! فکرشو می کردی !!
ای خدا ... من کیلیدم الان بهش ... (سیاسی نبود اصن )...
او فردی اسرار آمیز است ... سوژه ی شبه مانند اندکی مهربانی در قلبش دارد ...
او به شدت مورد توجه ما است

... او بنا بر پیش بینی ها مجهول و اسرار آمیز بود ...
او اعتراف کرد که مجهول است ... (سندشم موجوده )
(وای خودم دارم میمیرم از خنده )
