nasa-agency
پسندها
525

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • پس الان خداحافظی کنم باهات که شهید میشم خخخخ

    ناسا؟؟ بابا باوارث بغل گوش هتل ماست:|
    نه زن بود:|

    خخخخخخ واقعا خودشون جنس خراب خودشونو میدونن که انقد حجاب میکنن خانوماشون

    اون که ارزش نداره برخورد مامانم ناراحتم کرد هنوزم یکم سرد حرف میزنه باهام:|
    یه چندتا موشک بفرس باوارثو با خاک یکسان کن دلم خونوک شه:|

    مگه نگفتی کسی به آجی کوچیکت کج نیگا کنه به نصف النهار مبدا تبدیلش میکنی؟

    اصنم میرم به وجیهه جون میگماااا:|
    خخخ توروحت ناسا

    گفته بودم که روبند میزنم اینجا...رفته بودیم باوارث بلازا عربه گیر داده بود به من که ازدواج کردی یا نه...

    آبجیمم رف گذاش کف دست مامانم. ..اونم دعوام کرد

    هرچی میگم بابا به من چه...من که اصلا جوابشو نداده بودم

    مامانمم گف دیگه روبند حق نداری بزاری

    اعصابم خورد کرد دلم میخواست برم خفش کنم
    slm khoobi?

    che khabaraaaaaaaaaa?sale noe u ham mobarak bashe,,,,,

    chika mika mikoni?khosh migzare?man ke fln mashghoolam ba darso mashgham :)
    ﺗﻮﻫﺪﻓﯽ ، ﻣﻦ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮﺍﻡ

    ﺗﻮ ﻣﻌﺒﻮﺩﯼ ، ﻣﻦ ﻋﺒﺪ ﺗﻮﺍﻡ

    ﺗﻮﻋﺸﻘﯽ ، ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮﺍﻡ

    ﺗﻮ ﻧﻮﺭﯼ ، ﻣﻦ ﺷﺐ ﭘﺮﻩ ﺗﻮﺍﻡ

    ﺗﻮ ﺑﺎﻝ ﺑﺎﺵ ، ﻣﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﻡ

    ﺗﻮ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺑﺎﺵ ، ﻣﻦ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻡ

    ﺗﻮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎﺵ ، ﻣﻦ ﺭﻭﻧﺪﻩ ﺍﻡ

    ﺗﻮ ﻧﺎﺯ ﺑﺎﺷﯽ ، ﻣﻦ ﻧﯿﺎﺯﻡ

    ﺗﻮ ﺁﻭﺍﺯﺑﺎﺷﯽ ، ﻣﻦ ﯾﻪ ﺳﺎﺯﻡ


    ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﺵ ، ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮﻣﯽ ﺑﺎﺯﻡ . .
    [مسابقات هنری] – نقاشی شماره 03 -طراحی پرتره
    بهار را با تالار هنر باشید ؛
    مسابقه هنری نقشینه:بیان احساس هنری کلیک کنید
    [مسابقات هنری ] - عکاسی 01 - نوروز و طبیعت
    بابا دمت گرم.
    خیلی حال کردم.
    اون یارو هه کی بود؟؟؟
    چرا ویلچر؟:|

    ایشاالله پول رصدخونه هم جور میشه غصه نخور داداشی
    من نمیتونستم برگردم طوافم مشکل پیدا میکرد وگرنه یه فیلیپینی کف گرگی پیاده میکردم رو هیکلش غولتشنو:|
    دستتون درد نکنه واقعا.:gol::gol::gol::gol:
    راجع ب یارانه :
    نگین از این حرفا، الان میریزن میگیرنتونا.:biggrin:
    دیگه چه میشه کرد!
    مرررررسییییییییی انقده ذوق دارممممم که نگو

    خدا کمک کنه بتونم حاجی به معنای واقعی کلمه باشم نه حاجی..

    خوب خداروشکر:) دل نگرون این قضیه بودم کلی دعاتون کردم:)

    خیالم راحد شد:)
    خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

    نع باوو

    موقع طواف عربه باآرنجش تکیه داده بود روگردن نمیتونستم برگردم نزدیک بود دوبار خفه شم یعنی قشنگ نفسم بند اومده بود

    قد که ندارن..درخت چنارن...هیکل هم رستمو درنظر بگیر من درمقابلشون جوجه ام:| احساس جزغلیت میکردم:(
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا