یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دیگه موندم چی بگم والا...راهنمایی رانندگی کار حوزه علمیه رو میکنه حوزه میاد تو ورزش خودنمایی میکنه..سپاه میره تو اقتصاد..آموزش پرورش میره تو انرژی هسته ای شهرداری تو هوافضا ......اصن وضعیتی شده به مولاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
    /
    /
    جالبش اینجاس که برنامه توسعم برا خودشون دارن

    "سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست
    هر که در این حلقه نیست، فارغ از این ماجراست


    گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ
    دیدن او یک نظر صد چو منش خون بهاست


    گر برود جان ما در طلب وصل دوست
    حیف نباشد که دوست دوست تر از جان ماست


    دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان
    گونه ی زردش دلیل، ناله ی زارش گواست


    مایه ی پرهیزگار قوت صبرست و عقل
    عقل گرفتار عشق، صبر زبون هواست


    دلشده ی پای بند، گردن جان در کمند
    زهره ی گفتار نه کاین چه سبب وان چراست


    مالک ملک وجود حاکم رد و قبول
    هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست


    تیغ برآر از نیام، زهر برافکن به جام
    کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست


    گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
    حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست


    هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب
    عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست


    سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
    گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست"
    موسم گل دوره حسن
    یک دو روز است در زمانه
    ای به دل آرامی به عالم فسانه
    ای که ز تو ماند نکویی نشانه

    خاطر عاشقان را میازار
    خوش نباشد ز معشوق به آزار
    گر بسوزد شمع و پروانه را با زمانه
    چون شود روز شمع و شب را نبینی نشانه


    می کنی صید مرغ بسته
    می زنی سنگ بر شکسته
    می کشی با تیر ستم یار خسته
    خسته دلان یکسره در خون نشسته

    نيست چو آيينه عاشق نوازی
    تيغ عشق ت ای که در تيره ما نشسته
    رحمتی کن با دل عاشق زار خسته

    می کنی صید مرغ بسته
    می زنی سنگ بر شکسته
    می کشی با تیر ستم یار خسته
    خسته دلان یکسره در خون نشسته
    اسمانش را

    غبار گرفته

    بدون ماسک بیرون نیایید

    ----------------------------------
    کاش پایان یابد
    اینك بهار تا دروازه هاى شهر رسیده
    و رستاخیز دوباره درگیتى دمیده
    ومن دردعایی خاضعانه به درگاه مدبر هستی
    احسن الحال را برای شما آرزو میكنم.
    نوروز پیشاپیش مبارك
    شیوه‌ی نوشین لبان، خدا خدا
    چهره نشان دادن است عزیز من
    پیشه‌ی اهل نظر، دیدن و جان دادن است
    چون به لعل‌ش می‌رسی، خدا خدا
    جان بده و دم مزن عزیز من
    مُزد چنین عاشقی، نقد روان دادن است
    من از دست غمت، من از دست غمت، عزیزم
    چه مشکل ببرم جان، چه مشکل ببرم جان
    با ما بی‌وفا تو که نبودی
    بی‌مهر و وفا تو که نبودی
    پُر جور و جفا تو که نبودی
    دور از دل ما تو که نبودی
    من از دست غمت، من از دست غمت، عزیزم
    چه مشکل ببرم جان، چه مشکل ببرم جان
    شیوه‌ی نوشین لبان، خدا خدا
    چهره نشان دادن است عزیز من
    پیشه‌ی اهل نظر، دیدن و جان دادن است
    پیشه‌ی اهل نظر، دیدن و جان دادن است
    پیشه‌ی اهل نظر، دیدن و جان دادن است
    دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
    باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

    گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
    چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
    "سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست
    هر که در این حلقه نیست، فارغ از این ماجراست


    گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ
    دیدن او یک نظر صد چو منش خون بهاست


    گر برود جان ما در طلب وصل دوست
    حیف نباشد که دوست دوست تر از جان ماست


    دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان
    گونه ی زردش دلیل، ناله ی زارش گواست


    مایه ی پرهیزگار قوت صبرست و عقل
    عقل گرفتار عشق، صبر زبون هواست


    دلشده ی پای بند، گردن جان در کمند
    زهره ی گفتار نه کاین چه سبب وان چراست


    مالک ملک وجود حاکم رد و قبول
    هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست


    تیغ برآر از نیام، زهر برافکن به جام
    کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست


    گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
    حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست


    هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب
    عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست


    سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
    گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست"
    "سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست
    هر که در این حلقه نیست، فارغ از این ماجراست




    تیغ برآر از نیام، زهر برافکن به جام
    کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست

    [IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا