"زهرا"

"زهرا"

کاربر ممتاز
کاربر بیش فعال از اهل بارانم من ،رشت دنیای من است...
عضویت
ارسال ها
3
پسندها
1,187
امتیاز
79

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • muhammad-k
    شش راه برای شاد بودن اگر خواهان شادی و سعادت یک ساعته هستید..کمی چرت بزنید
    اگر خواهان شادی و سعادت یک روزه هستید..... به پیک نیک بروید
    اگر خواهان شادی و سعادت یک هفته ای هستید...به مسافرت بروید
    اگر خواهان شادی و سعادت یک ماهه هستید.....ازدواج کنید
    اگر خواهان شادی و سعادت یک ساله هستید.... ثروتی به ارث ببرید
    اگر خواهان شادی و سعادت برای همه عمر هستید...از کاری که می کنید لذت ببرید
    nazanin1991
    من فلج به دنیا اومدم ولی به زندگی امید داشتم
    تا اینکه سرطان گرفتم و 6 ماه بعد فهمیدم ایدز دارم
    از وقتی تو ازمایش آخرم فهمیدم دیابت دارم به کلی دپرس شدم تا اینکه
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    کفش تن تاک خریدم دیگه از ایدز و سرطان خبری نیست
    تازه قراره توی مسابقات دوی استقامت هم شرکت کنم
    وقتی از تن تاک استفاده میکنم زندگیم از این رو به اون رو شده
    درس بچه هام بهتر شده
    اخلاق همسرم خیلی خوب شده
    سوراخ لایه اوزون کوچیکتر شده
    دیگه شامپو چشممو نمیسوزونه
    تازه پوستم شاداب تر شده
    انتن دهی گوشیم دو برابر شده
    سرعت اینترنتم فوق العاده شده


    بابام کولرو خاموش نمیکنه
    انگشت کوچیکه پام به میز مبل گیر نمی کنه....:biggrin:
    s_aa
    گاه می اندیشم، چندان مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم، همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم و باران،
    و انسان هایی در زندگی ام باشند که زلال تر از باران هستند ....
    ALIREZA.F.1988
    ندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
    زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
    زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
    زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
    زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
    زندگی، فهم نفهمیدن هاست
    زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
    تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
    آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست!
    ALIREZA.F.1988
    چو بستی در به روی من، به کوی صبر رو کردم
    چو درمانم نبخشیدی، به درد خویش خو کردم
    ALIREZA.F.1988
    چو بستی در به روی من، به کوی صبر رو کردم
    چو درمانم نبخشیدی، به درد خویش خو کردم
    ALIREZA.F.1988
    پس خيلي نامردي
    مگخ نبينمت
    يقتو ميگيرم و محكم ميزنم تو گوش خودم
    ALIREZA.F.1988
    گفته بودی که:«چرا محو تماشای منی؟
    آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی!»
    مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
    ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
    ALIREZA.F.1988
    دستت درد نكنه
    حالا ديگه ميخواي منو دزد كني كه سيبو به من دادي؟؟؟؟
    ALIREZA.F.1988
    عشق یک واژه ی زلال است ، تو باید باشی

    قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی

    فال حافظ زدم آن رند غزلخوان هم گفت...

    زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا