من!!!!!!!! حالا نه تا این حد اخه یه بار فامیلامون و دوستامون رفتیم جنگل یه بنده خدایی میخاست تاب بخوره هی منو نگاه میکرد منظورش این بود منو هل بده منم رفتم چنان محکم هلش دادم این بنده خدا را خخخخ که بیچاره از ترس گریش گرفته بود ولی عوضش اومد پایین انقد منو زد هنو کبودیش تو تنمه!خخخخخخخخخخخخ