wwwparvane
پسندها
2,537

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام منم ممنونم بابت متن های زیباتون

    ببخشید که انتخاب متن هام به زیبایی متن های شما نیست

    من یقین دارم که برگ

    کاین چنین خود را رها کردست در اغوش باد

    فارغ است از یاد مرگ

    لا جرم چندان که در تشویش از این بیداد نیست

    پای تا سر،زندگیست

    ادمی هم مثل برگ

    میتواند زیست بی تشویش مرگ

    گر ندارد همچو او ،اغوش مهر باد را

    می تواند یافت لطف هرچه بادا باد را
    باران نوازشم کن .........

    مرا بنگر که برای دیدارت کوچ کرده ام به دشت ها ........

    مرا نوازش کن ........

    من ارامم ......

    مرا با بوسه هایت عاشقانه خواب کن......

    من از جنس توام ......من ازجنس دلهای باران دیده ام ...

    منم ........اواره ی همان دشتی که خواب دیده است مرا ....

    منم ....اهنگ ترنم عشق تو ......

    ببار باران ....

    ببار ...


    مانی
    سرنوشتم را

    به ســتــــاره های چشمـــان تــــــو

    چسباندم

    یادت هست ؟

    آن عصر پاییـــــزی را

    که روی آینه

    عکسی از لبـــخند من و تـــو به یــادگار ماند...

    اگر از دوست داشتن

    برایت نگویم

    قلبـــــم جریـــحه دار می شود ....
    گاه گاهی که نه .......

    دل من همیشه

    دوست دارد که برای تو فقط تنگ شود

    می زند شور دلم

    گاه برای تو فقط

    دوست دارد نگرانت باشد

    و برای گذر از هر خطر و حادثه ای

    دیده بانت باشد

    این دل و دغدغه من
    تا به دیروز گمان می‌کردم

    رنگ شادی، سرخ است

    زندگی با همه خوب و بدش قرمز بود

    ولی امروز که بیدار شدم

    آسمان آبی بود

    پنجره آبی بود

    بال پروانه و حتی گلها

    شعله آبی، نور هم آبی بود

    عشق هم آبی شد
    روياي شب هاي نابم پر اسم تو كتابم

    ياد تو هميشه با من اگه بيدارم يا خوابم

    اگه تو نموني با من روزهاي من تيره ميشه

    ولي شب هام ميشه روشن اگه تو باشي هميشه

    توي خوابت مي نشينم تا خوابي ديگه نبيني

    روياي خوابت ميشم تا خواب آشفته نبيني

    حرف شب هاي دلم روزهاي بودنم تويي

    رمز شادي هاي روز وخواب هاي خوبم تويي

    ديدنت شادي مي ريزه توي رگ هاي تنم

    با تو من عاشق زندگي ,هميشه بودنم

    با تو من پري قصه هاي عاشقا مي شم

    بي تو آواره ي دشت و بلم و دريا مي شم

    با تو روشن چون تولد با تو شادم واسه بودن

    بي تو من سايه ي يك درد, سايه ي غم نبودن

    با تو من خود سجودم پاي عشق آسموني

    مي توني بتم تو باشي اگه تو با من بموني

    بي تو من سردي يك اشك روي گونه ي تكيده

    با تو من گرمي شوقم وقتي مي دمه سپيده
    گفتند ستاره ها را نمی توان چید...

    آنان که باور کردند حتی دستی برای چیدن ستاره ها دراز نکردند...

    اما...

    اما باور کن...

    که من به سوی دورترین ستاره ها دست یافتم و با این که دستانم تهی ماند...

    چشمانم لبریز ستاره شد......
    تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمیشوی

    تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمیشوی

    همیشه تو را در میان قلبم میفشارم تا حس کنی

    تپشهای قلبی را که یک نفس عاشقانه برایت میتپد

    از وقتی آمدی بی خیال تمام غمهای دنیا شدم

    و تو چه عاشقانه شاد کردی خانه قلبم را

    از وقتی آمدی گرم نگه داشتی همیشه آغوشم را ،

    عطر تنت پیچیده فضای عاشقانه دلم را

    همیشه پرتو عشق تو در نگاهم میتابد ، همیشه دلم به داشتن تو می بالد،

    دستانم دستان را میخواهد و اینجاست که گلویم ترانه فریاد عشق تو را میخواند

    چون همین گونه مرا عاشق خودت کردی ،

    همینگونه مرا اسیر عشق و محبتهایت کردی

    از وقتی آمدی ،آمدنت برایم یک حادثه شیرین در زندگی ام بود،

    نگاهم مال تو هست ، دلم گرفتار تو است ،

    من تو را دارم و به هیچکس جز تو نمی اندیشم

    مال من هستی و همین است که من زنده هستم ،

    در قلبم هستی همین است که همیشه شاد هستم
    اینجا من هستم؛ سکوتی محض

    سکوتی شکسته و درهم بخاطر هر روز ندیدن تو

    اینجا من هستم ؛ تهی از زندگی و روزمره‌گی

    خالی‌تر از همیشه؛ با کلافی درهم و پیچ در پیچ

    معنی سکوتم را با چشمانم برایت بارها فرستاده‌ام

    اینجا من هستم با آوازی که هرگز نشنیدی

    من هستم و سازی مبهم

    اینجا من مانده ام تنها در پس اندوه صدای کهنه سازم

    من هستم و یکرنگی شکسته‌ام

    اینجا در شهری دور من مانده‌ام به انتظار هر لحظه که میایی

    در شهری خاک گرفته و غروبی تنگ

    من هستم سیمایی شکسته‌تر از همیشه

    اینجا من هستم و خیال همیشگی چشمان مشکی
    تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمیشوی

    تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمیشوی

    همیشه تو را در میان قلبم میفشارم تا حس کنی

    تپشهای قلبی را که یک نفس عاشقانه برایت میتپد

    از وقتی آمدی بی خیال تمام غمهای دنیا شدم

    و تو چه عاشقانه شاد کردی خانه قلبم را

    از وقتی آمدی گرم نگه داشتی همیشه آغوشم را ،

    عطر تنت پیچیده فضای عاشقانه دلم را

    همیشه پرتو عشق تو در نگاهم میتابد ، همیشه دلم به داشتن تو می بالد،

    دستانم دستان را میخواهد و اینجاست که گلویم ترانه فریاد عشق تو را میخواند

    چون همین گونه مرا عاشق خودت کردی ،

    همینگونه مرا اسیر عشق و محبتهایت کردی

    از وقتی آمدی ،آمدنت برایم یک حادثه شیرین در زندگی ام بود،

    نگاهم مال تو هست ، دلم گرفتار تو است ،

    من تو را دارم و به هیچکس جز تو نمی اندیشم

    مال من هستی و همین است که من زنده هستم
    هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساس ات می کنم
    و احساس می کنم تو هم همین احساس را داری
    دوری، فاصله و فضا بین ماست
    و تو این را نشان دادی و ثابت کردی
    نزدیک، دور، هر جایی که هستی
    و من باور می کنم قلب می تواند برای این بتپد
    یک باره دیگر در را باز کن
    و دوباره در قلب من باش
    و قلب من به هیجان خواهد آمد و خوشحال خواهد شد
    ما می توانیم یک باره دیگر عاشق باشیم
    و این عشق می تواند برای همیشه باشد
    و تا زمانی که نمردیم نمی گذاریم بمیرد
    عشق زمانی بود که من تو را دوست داشم
    دوران صداقت، و من تو را داشتم
    در زندگی من، ما همیشه خواهیم تپید
    نزدیک، دور، هرجایی که هستی
    من باور دارم که قلب هایمان خواهد تپید
    یک باره دیگر در را باز کن
    و تو در قلب من هستی
    و من از ته قلب خوشحال خواهم شد
    تو اینجا هستی، و من هیچ ترسی ندارم
    می دانم قلبم برای این خواهد تپید
    ما برای همیشه باهم خواهیم بود
    تو در قلب من در پناه خواهی بود
    و قلب من برای تو خواهد تپید
    من از تو همین یه عکسو دارم

    ولی از عکستم توقع دارم

    مثه خودت پشینه پای حرفام

    بفهمه من چه قدر این روزا تنهام

    مگه خودت نگفتی بر میگردم

    ببین چه قدر واسه تو گریه کردم

    آخه کجارو دنبالت بگردم

    من از تو این یه عکسو کادو دارم دیگه چه فرقی داره قهر یا آشتی

    چه قدر دلم برات تنگ میشه هر روز تو از خودت برام یه عکس گذاشتی

    دل من که براش فرقی نداره که این توییو عکسای تو دستاش

    داره با اینا سر میکنه هر روز به عشق اینکه زنده بودی ای کاش

    تو نمیدونی وقتی که نبودی با نبود تو من چه چوری ساختم
    سلام به دوست عزیز مرسی خوبم.چه خبر؟ دیگه از اون جملات زیبا نمی فرستی؟؟؟؟؟؟؟
    هر آهنگی که گوش می دهم
    به هر زبانی که باشد
    بغضم را می شکند
    نمی دانم
    بغضم به چند زبان دنیا مسلط است ...

    هر آهنگی که گوش می دهم
    به هر زبانی که باشد
    بغضم را می شکند
    نمی دانم
    بغضم به چند زبان دنیا مسلط است ...

    بـاورتــــــــ بِشَــــود یــا نـــﮧ . . .

    روزی مــی رســ♥ــد کـﮧ دِلَتــــــ بــــرای هیــــچ کــس؛

    بـﮧ انــــدازه مَـטּ تَنگـــــ نَخــــواهــد شُــــد

    بــــرای نِگــــاه کــــردنم

    خنــــدیـــدنم

    اذیتـــــــ کــــردنم

    بـــرای تمــــام لحـــظاتــــی کـﮧ در کنـ♥ــارم داشتــــی

    روزی خــــواهــــد رسیــــد کـﮧ در حسـ♥ـــرت تکــــرار دوبـاره مَـטּ خــــواهـی بــــود

    مــی دانــــم روزی کـﮧ نباشَــــم ;هیچکَــــس; تکــــرار مـטּ نخواهــــد شُــــد

    "ﺣﯿﺮﺕ "
    ﻧﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻦﺍﺳﺖ
    ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﻢ
    ﺑﻪﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ
    ﻭ ﺭﻫﮕﺬﺭﯼ ﺯﻧﮓ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢﻣﯽ ﺯﻧﺪ
    " ﺣﯿﺮﺕ "
    ﻧﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
    ﻭﻗﺘﯽﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
    ﺭﻫﮕﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا