من آبچاله ی هرز کوچکی بلدم
که پر از خاطرات گل آلودی ست
که ته نشین می شود
آرام
آرام
آرام
عزیزترینم
باران که تمام شد
بیا برویم عکس آسمان و
جفتی پرنده ببینیم
بنویس
خاطرات آینده را
و مقدر کن احتمال دیدارمان را
در قیامتی نزدیک
طوری که هیچ یادم نیامده باشد
طوری که هیچ یادت نیامده باشد بنویس
نام کوچکم را بزرگ
درست کنار نام خودت
و در خاطرات آینده
مصور کن
آفتاب بمانی