نگار پاستور
پسندها
556

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد.....
    وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
    عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
    ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
    کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
    در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
    هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست
    بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
    دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست
    عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
    قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
    وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
    پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
    نمی دانم خوشبختی برای تو در چه معنا می شود

    فقط می دانم

    خوشبختی وسیعتر از آنست که در ذهنت بگنجد

    و زیباترین لحظه ایست که می توانی در زندگی درک کنی

    و من برای تو

    خوشبختی ات را آرزومندم . . .
    آنقدر زمین خورده ام که بدانم

    برای برخاستن

    نه دستی از برون

    که همتی از درون

    لازم است !

    حالا اما ...

    نمی خواهم برخیزم

    در سیاهی این شب بی ماه

    می خواهم اندکی بیاسایم ...

    فردا

    فردا

    برمی خیزم

    وقتی که فهمیده باشم چرا

    زمین خورده ام ...!
    گفته بودی درد دل کن گــــــــــاه با هم صحبتی

    کو رفیق راز داری؟ کــــــــــــــو دل پرطاقتی؟

    شمع وقتی داستانم را شنید آتش گـــــــــرفت

    شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتـــــــــــی

    تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد

    غنچه‌ای در باغ پرپر شد ولی کــــــــو غیرتی؟

    گریه می‌کردم که زاهد در قنوتم خیره مــــــــاند

    دور باد از خرمن ایمان عــــــــــــــــــــاشق آفتی

    روزهایم را یکایک دیدم و دیـــــــــــــــدن نداشت

    کاش بر آیینه بنشیند غبار حســـــــــــــــــــرتی

    بس‌که دامان بهاران گل به گل پژمرده شــــــــد

    باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتــــــــــــــی

    من کجا و جرئت بوسیدن لبهای تـــــــــــــــــــو

    آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتـــــــــــــــــــــ ی
    نی حریف هرکه از یاری برید
    پرده‌هایش پرده‌های ما درید

    همچو نی زهری و تریاقی که دید
    همچو نی دمساز و مشتاقی که دید

    نی حدیث راه پر خون می‌کند
    قصه‌های عشق مجنون می‌کند

    محرم این هوش جز بیهوش نیست
    مر زبان را مشتری جز گوش نیست

    در غم ما روزها بیگاه شد
    روزها با سوزها همراه شد

    روزها گر رفت گو رو باک نیست
    تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست

    هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
    هرکه بی‌روزیست روزش دیر شد

    در نیابد حال پخته هیچ خام
    پس سخن کوتاه باید والسلام

    بند بگسل باش آزاد ای پسر
    چند باشی بند سیم و بند زر

    گر بریزی بحر را در کوزه‌ای
    چند گنجد قسمت یک روزه‌ای
    بس که همپایش غم و ادبار می‌آید فرود
    بر سر من عید چون آوار می‌آید فرود
    می‌دهم خود را نوید سال ِ بهتر، سال‌هاست
    گرچه هر سالم بهتر از پار می‌آید فرود
    در دل من خانه گیرد، هر چه عالم را غم است
    می‌رسد وقتی به منزل، بار می‌آید فرود
    رنگ راحت کو به عمر، این تیر پرتاب اجل؟
    می‌گریزد سایه، چون دیوار می‌آید فرود
    شانه زلفش را به روی افشاند و بست از بیم چشم
    شب چو آید، پرده خمّار می‌آید فرود
    بهر یک شربت شهادت، داد یک عمرم عذاب
    گاه تیغ مرگ هم دشوار می‌آید فرود
    وارثم من تخت ِ عیسی را، شهید ثالثم
    وقت شد، منصور اگر از دار می‌آید فرود
    بر سر من عید چون آوار می‌آید، امید!
    بس که همپایش غم و ادبار می‌آید فرود
    رنج هست، مرگ هست، اندوه جدایی هست،
    اما آرامش نیز هست، شادی هست، رقص هست،
    خدا هست.
    زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است.
    زندگی همچون رودی بزرگ که به دریا می رود،
    دامان خدا را می جوید .
    خورشید هنوز طلوع میکند
    فانوس ستارگان هنوز از سقف شب آویخته است :
    بهار مدام می خرامد و دامن سبزش را بر زمین می کشد :
    امواج دریا، آواز می خوانند،
    بر میخیزند و خود را در آغوش ساحل گم میکنند.
    گل ها باز می شوند و جلوه می کنند و می روند .
    نیستی نیست .
    هستی هست .
    پایان نیست.
    راه هست.
    تولد هر کودک، نشان آن است که :
    خدا هنوز از انسان ناامید نشده است .
    بعضي وقتا دروغ خوبه!!!
    به مادر كم طاقت بايد دروغ گفت...
    بايدبهش بگي حالم خوبه
    غذاخوبه
    هوا خوبه
    دلمون خوشه
    وقتي مادر خوب باشه يعني همه چيز خوبه...
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/495884-بهترین-خواننده-ایرانی-از-نظر-شما-؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/page16
    گاهی دلت آنقدر می گیرد
    که مجبوری تمام بغضت را با سکوت دفن کنی
    واین است کار این روزهای خاکستری من
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا