دلم ی هوای بارونی میخاد,ی پنجره رو به آسمون,ی صندلی!
اون وقت ؛ دستامم بذارم زیر چونه هام و بشینم ساعت ها زل بزنم به بارون و جز صداش,صدایی نشنوم ...
خدایا...
به آسمونت بگو بباره ...
دل زمین مدتهاست که گرفته ...!!
من ...
به آسمون ابری و لحظه ای بعد بارون عادت کردم ...!!
دلم برای صدای پای خدا تنگِ!
همین ...