تو خوبتر از من میدانی
نشانی اصلیه این دل سرگردان را
تو با کوچه پس کوچه هایش بیشتر اشنایی
بیشتر در ان قدم زدی
زیر لب اواز خواندی
از شاخه های اویزان دیوار
بیشتر میوه چیده ای
دیوارها
زمین
هوا
و تمام ذرات دلم
عطر تو را دارند
عطری غریب
عطری قریب
با این همه نزدیکی
پس به دنبال چه میگردم
به دنبال کدام گم کرده ی دیرینم
از مه نشسته بر کوه چه میخواهم
چه اوازی پشت پنهانیی این مه نام تو را میخواند
که من از معنایش عاجزم
هر چقدر که غبار شهر
کوچه های دلم را کدر کند
هر چقدر که حقایق ساختگی اسمانم را کدر کند
اما
جای تو در این بی کرانگیی من فروان است
تنهایم مگذار
تنهایم مگذار
مگذار بی پاسخ
در خواب تکرارها تورا فراموش کنم
ای عشق نادیده
ای بی نهایت پاکی
گاهی اوقات در تمام خودم که می اندیشم
می مانم
مات و مبهوت
که این کیست
و تنها تو در میان این امواج غریبه برایم اشنایی
ای غریبه ی اشنا
ای سکوت روشن