mani24
پسندها
36,501

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • در ذهن زنانه ی من....

    مرد یعنی تکیه گاهی امن.....

    یعنی بوسه ای از روی دوست داشتن ،بدون اندکی شرم!

    در ذهن زنانه ی من....

    مرد یعنی کوه بودن، پر از سخاوت، پر از حیای مردانه...

    در کنار این ابهت،لوس شدنهای کودکانه!!!

    در ذهن زنانه ی ِمن...

    مرد یعنی دوست میدارمت تو هر لحظه با منی!

    تو مردی...

    من بی تو از تمام آفرینش بیگانه ام
    اغوش تو که باشد

    و تپش های قلبت میشود

    لالایی کودکانه ام

    کنارم بمان

    میخواهم

    صبح چشمانم در نگاه تو

    بیدار شود....
    هـمیـشه بـاید کـسی بـاشد ...
    کـه معـنی سـه نقـطه هـای انتـهای جملـه هایـت را بفـهمـد ...
    بـاید کـسی بـاشد ...
    کـه وقتـی صدایـت لرزیـد ، بفـهمـد ...
    که اگـر سکـوت کردی ، بـفهـمد ...
    کـسی بـاشد ...
    کـه اگر بهانـه گیـر شدی بـفهـمد .
    کـسی بـاشد ..
    بـفهـمد کـه درد داری ...
    که زنـدگی درد دارد ...
    کـه دلگـیری ...
    بـفهـمد کـه دلت بـرای قدم زدن زیر بارون ...
    برای بوسـیدنـش ...
    برای یـك آغـوش گرم تنگ شـده است ..

    زندگی من .....

    نگاهم کن ...میخواهم خستگی هایت را در پیچک اغوشم از مهر بپوشانم ...

    زندگی من ...

    تو کالبد وجودم را محصور خود و محبت بی دریغ خود کرده ای .......

    از نگاهم رازهای دلم را بخوان ...

    وقتی نیستی ....مثل این است که من نیستم ...

    وجودم به وجود تو وابستست ....

    تکیه گاه من ...سینه های مردانه توست ...

    دستان توست ...

    محل زندگی من اغوش توست ....

    مرا ازنگاهم دریاب ....

    که دوستت دارم ....


    مانی
    عشق من ...

    دفتر عشقمان را بازمیکنم

    تیتر صفحه اول : به نام یگانه من .........اوکه سرچشمه رنگین کمان عاشقیست ....

    مینویسم ....

    عشق را از قلبم خواندم و سکوت را مینویسم ....

    نگاه میکنم به اوازباران ......بارانی که فصل بهار را برای دلم هدیه کرده است ...

    دردلم شعرهاییست که فقط جوهر وجودت ان را شاعراست ....

    به یاد دارم نگاهی که قلبم را مجنون خود کرد ...چه بی تاب بود ....چشمانت .....چشمانت همه ی فصل ها را در خود داشت ...

    انتظارلبهایم برای بوسیده شدن ......لمس اغوش مردانه ات به نوازش امواج دریا به ساحل .....مرا ارامشی مطلق ازعشق بود ...

    ....هیچ چیزجز تو برایم به معنای حقیقت نبود ....فانوس نگاهت مرا رهنمای ساحل قلبت بود ......

    زمزمه تاروپود وجودت به من حکم وصال را میداد......

    از این لحظه بود که تو را .....نفسهایم..جانم ...و زندگی ام دانستم .......

    و نبودنت را نبود نفسهایم ...و تمام شدن زندگی ام برای همیشه.........

    ...........

    ...................



    گوشـــه ای نشستـــــــه ام
    و دویـــــــدن ِ ثانیـــه ها را از مــَـــرز روزهـا و شـب هـا نظــاره می کنـــــــــم
    امـــا مــــدت هاست ...
    نه دیگــر ایـن اتـــاق کوچک
    راضـــی‌ام می‌کنــد
    نه پنجـــــــــره‌ای که یک وجـــب بیشتــر آسمــــــــــــــان نـدارد
    دلــــــم تنگــــــــــ است
    بـرای ستـــــــــاره ها
    برای سکــــوت مــاه
    بـرای رقــــــــــــص مهتـــاب
    بـرای شــب هایی که
    آرام سَـر بـَر بـــالیـن می گــذاردَم
    بــــی هیـــچ خیــــال و رویــــــــــای ِ محـــالی
    بـرای روزهــایی که دلتنگـــــــــــــــ ِ کســی نبــودم ...
    خستــــه ام ...
    راه هـــــــای زیــادی را رفتـــــــــــم
    بـرای فرامــوشی هیــــــــــــچ راهــی نیسـت
    خـود را به هــَر راهــی زدم
    روزی با تـــــــو رفتــه بودمـَـش
    نشدنـــی ست فرامـــــــوشی تــــو
    فرامــــــوشی مــــــــــــــــن
    فرامـــــوشی ایـن عشـــــــــق ممنـــوع

    به مناسبت هفته ی دفاع مقدّس | 7 روز با صاحبدلان

    امروز با:

    شهید حسین علم الهدی




    نوشته بود :"اگر شهید علم الهدی زنده بود، حتما افرادی مثل شهید مطهری تربیت می کرد."
    براش پیامک فرستادم :"دکتر فکر نمی کنی نام افراد را جابه جا نوشتی؟"
    آخه به عقل من جمله باید برعکس می بود. . .

    ادامه: #2
    سلام... آقا مانی جایی میخواین برین؟ خیره ایشالا
    کجایی یار من ....


    این عشق ......قلبمان را بهاری کرده است ....

    در رویایی عاشقانه هستم .......چشمانم را میگشایم ........عشق را در چشمان همیشه بهاری تو میبینم ....

    من ....تو را میخوانم ......به دنبال نجوای عاشقانه تو میگردم ....و نگاهت را میابم که مرا پر ازبوسه های عاشقانه میکند ...

    کجایی یار من ؟؟؟ کجایی ترنم وجود من ؟؟ نفسهایم ازتوست .........تکیه گاهم از وجود پر از شعله های عشق توست ...

    من را جانی دوباره ببخش ......زندگی من .....


    خدايا ميوه ي كدام درختت را گاز بزنم؟!
    كه از زمين راند شوم...!
    نسلي هستيم كه مهمترين حرف هاي زندگيمان را نگفتيم!
    تايپ كرديم...!

    دلم عجیب بارانیست
    برایش دعا کنید ...
    از نبودن مولایش عجیب میبارد ...

    یامهدی






    تمام خنده هایم را نذر کردم

    تا صبح یکی از همین روزها

    عطر دستانت

    دلتنگی ام را به باد سپارد...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا