GAME_OVER
پسندها
5,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • »»»»»»» همگی دعوتین به تولد برادره مهربونم یوسفـــــــــــــــــــــ ــ (یوسف.sh) «««««««
    عه عه عه ، حالا بیا و تایید کن حرفاتو ، گفتم گروه مرگ بین سه تا تیم زنگ تفریح بوده به اسمهای الغرافه ، پرسپولیس ، الشباب که پرسپولیس اول شد بینشون :D
    مثلا الان فینال بازیهای شرق آسیا برای نپال و سریلانکا و .. اینا مهمه دیگه ، زنگ تفریح ها هم باید گروه مرگ داشته باشن :D
    ایشالله که نمیبازیم :D
    یه تیم، نه سه تا تیم ، تو گروه مرگ شما الشباب و پرسپولیس و الغرافه زنگ تفریح الهلال بودن .... آها ، آها .. تازه فهمیدم گروه مرگ بوده بین این سه تیم پس، که ببینن تیم دوم کی میشه که پرسپولیس شد :D پس بهتون حق میدم ، از گروه مرگ سربلند اومدید ، بعد از الهلال اول شدید :D
    الشباب همون همگروه گروه مرگتون نبود مگه؟؟:D
    ای خوش شانسها
    پرسپولیس بنویس ، شانسولیس بخون:D
    واقعا باید برای چهارشنبه علی دایی رو به عنوان مربی کمکی ، سرپرست کمکی ، بدنساز کمکی ، دکتر کمکی ... خلاصه یه جوری بکشیم رو نیمکت استقلال
    8-0 اف سی سئول رو میبریم اونوقت:D
    ای کاش ما این خوش شانسی پرسپولیس رو داشتیم
    واقعا هممنون باید بشینیمو به این جمله بیشتر فکر کنیم ، که :
    خدا علی دایی رو بغل کرده
    :d
    سلام البته
    اگه دیروز دایی مربی ما بود 4-1 سئول رو میبردیم از خوش شانسیش
    هر چند روز یه بار میشه کسی رو اونجا دید!خیلی کمن
    ولی خو توم بیاهفته ای یه بار
    خودش اسمشو گذاشته کردنگلیش!!!!!کردی و انگلیسی رو یه جوری قاطی میکنه که میمیری از خنده!!!!
    خودت بیا ببین!!!
    نبودیم،همه اینجا سکرت ،مِکرت شدن:surprised:جریان چیه؟:huh:

    سلام خانم گل...خوبی ایشالا؟چه خبرا؟شنیدم از مرگ ما بیزاری:D
    سلامتیت .سبک جدید حرف زدنش آدمو میکشه از خنده!!!!!!
    حالا چرا گرگ یادت انداخت؟؟؟
    اولین روز دبستان بازگرد
    کودکی ها شاد و خندان باز گرد

    درسهای سال اول ساده بود
    آب را بابا به سارا داده بود

    درس پند آموز روباه و خروس
    روبه مکار و دزد و چاپلوس

    روز مهمانی کوکب خانم است
    سفره پر از بوی نان گندم است

    با وجود سوز و سرمای شدید
    ریز علی پیراهن از تن می درید

    تا درون نیمکت جا می شدیم
    ما پر از تصمیم کبری می شدیم

    پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
    یک تراش سرخ لاکی داشتیم

    کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
    دوشمان از حلقه هایش درد داشت

    مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
    خش خش جاروی با پا روی برگ

    همکلاسیهای من یادم کنید
    باز هم در کوچه فریادم کنید

    همکلاسیهای درد و رنج و کار
    بچه های جامه های وصله دار

    بچه های دکه سیگار سرد
    کودکان کوچک اما مرد مرد

    کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
    جمع بودن بود و تفریقی نبود

    کاش می شد باز کوچک می شدیم
    لااقل یک روز کودک می شدیم

    یاد آن آموزگار ساده پوش
    یاد آن گچها که بودش روی دوش

    ای معلم نام و هم یادت به خیر
    یاد درس آب و بابایت به خیر

    ای دبستانی ترین احساس من
    بازگرد این مشقها را خط بزن

    مهر بر همه بچه مدرسه ای های قدیمی مبارک:smile:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا