
وای خدا، مکالمه مون منو یاد این حکایت انداخت: از این بوستان که بودی چه تحفه کرامت کردی اصحاب را؟
گفت : به خاطر داشتم که چون به درخت گل برسم دامنی پر کنم هدیه اءصحاب را، چون برسیدم بوی گل چنانم مست کرد که دامنم از دست برفت!

خبر که، خبر خاصی نبود. به قول گفتنی ملالی نبود جز دوری دوست.
آهااا، راستی منم تو اون تاپیک صدا، دو تا فایل گذاشتم.