ای خدا بگم.....
خب معلومه دلم برا ابجی ها و داداشهام وحواهر زادم تنگ میشه
یه چیزی بگم
از گوشهایم شکوفه های گیلاس اویزان کرده ام
دارم می شنوم
خودمم اگر بتونم صدا میزارم
برا اون کوچولو که یه ذره شده 5 شنبه میبینمش
براش کلی دفتر فانتزی خریدم
می خواد بره اول
بیچار ابجیم که باید با این نامرد سر و کله بزنه
الان عکس بنفشع با گلهای خط خطی