.:ارمیا:.
پسندها
3,649

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • از لب دریای کرم ,جرعه ای کن نصیب من.....تشنه التفات تو, این دل بی شکیب من

    در غم و اندوه و بلا لطف و عنایتت مزید......یار همیشه آشنا, دادرس غریب من


    میلاد نور مبارک :gol:
    سلام گلی
    عیدتو هم مبارک
    شادببینمت
    یاعلی
    آنلاین...

    آفلاین...

    چراغ خاموش...

    ابن السبیل... (!)

    عید همه تون مبارک! :gol::gol::gol:
    ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت ، امام رضا (ع) ، بر شما مبارک باد :gol:

    سلام

    ولادت امام مهربانی بر شما مبارک :gol:




    *-..~ ๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑ ╬*╬ویژه نامه تولد سلطان طوس امام رئوف علیه السلام ╬*╬.๑Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ๑..~ *
    نقد و بررسی ِ مسابقات عکاســــی ِ معمـــــاری شماره 05 - تزئینات.
    .
    .
    :gol:
    مرحوم آیت الله بهجت فرمودند:
    « روزی آقا می فرمود: یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان. پسر پاسخ داد: چشم.
    آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست. مجدداً آقا او را صدا زد که: پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان. باز پسر گفت: چشم.
    آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب بر نمی خیزد، برای بار سوم او را صدا زد. پسر گفت: حاج آقا، من دارم فکر می کنم، همان فکری که درباره آن در روایت آمده است که: امام صادق علیه السلام می فرماید:
    « تفکر ساعة خیر من عباده سنه: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. »
    آیت الله العظمی بهجت فرمودند: آقا پرخاش کرد و فرمود: ... و خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود: پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد، نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند. »
    ای مدّعی که می گذری بر کنارِ آب/ ما را که غرفه ایم، ندانی چه حالتست

    جز یاد دوست هرچی کنی، عمر ضایعست/ جز سرّ عشق هرچه بگویی بطالتست
    .
    .
    .
    از هر جفات بوی وفائی همی دهد . . .



    ​سعدی


    .
    .
    .
    .
    ::::>>>> هفته دفاع مقدس<<<<::::


    ____________

    باید بهشتی وار در راه خدا رفت

    اینگونه در راه حسین سر جدا رفت


    باید چو چمران رفت تا اوج رهایی

    در باغ آتش سوختن همچون رجایی . . .




    _________نظرتون رو خصوصی ارسال کنید لطفا...
    پشت هر کوه بلند سبزه زاریست پراز یاد خدا
    ودر آن باغ کسی می خواند که خدا هست دگر غصه چرا!؟؟
    آرزو دارم خورشید رهایت نکند
    غم صدایت نکند
    ظلمت شب سیاهت نکند
    و تو را از دل آن کس که دلت در تن اوست
    حضرت دوست جدایت نکند
    به به خانوم.سلام علیکم.چرا ازت بابا خبری نیست؟چی شده نکنه همراهیه جدید تو راه یونی پیدا کردی ما رو فراموش کردی؟:cry:
    . . . دعاها همه به خاطرم هست و سوره های کوچک و بزرگ که در کودکی از بر کرده ام.

    امّا کلمات عربی بر ذهنم سنگینی می کند و بر زبانم. و سخت هم.

    نمی شود به سرعت ازشان گذشت. آن وقتها عین وردی می خواندمشان و خلاص!

    ولی امروز صبح دیدم که عجب بار سنگینی می نهد بر پشت وجدان!

    صبح وقتی می گفتم: " السّلام علیک ایّها النبی" یک مرتبه تکان خوردم.

    ضریح پیش رو بود و مردم طواف می کردند و برای بوسیدن از سر و کول هم بالا می رفتند...

    و شرطه ها مدام جوش می زدند که از فعل حرام جلو بگیرند...

    که یک مرتبه گریه ام گرفت و از مسجد گریختم!

    خسی در میقات- جلالِ سیمینشون اینا!
    بزرگترین غبنِ این سالهای بی نمازی از دست دادن صبح ها بوده؛ با بویش، با لطافت سرمایش، با رفت و آمد چالاک مردم.

    پیش از آفتاب که برمی خیزی، انگار پیش از خلقت برخاسته ای! و هر روز شاهد مجدّد این تحوّل روزانه بودن؛

    از تاریکی به روشنایی، از خواب به بیداری و از سکون به حرکت.

    و امروز صبح چنان حالی داشتم که به همه سلام می کردم. و هیچ احساسی از ریا برای نماز یا ادا در وضو گرفتن!

    دیروز و پریروز هنوز باورم نمی شد که این منم و دارم عین دیگران یک ادب دینی را به جا می آورم!
    .
    .
    .
    سلام عزیزم .. تشکر ... شما لطف دارید ... ممنون .. اجرتون با خدا ... ایشون هم یه جوونه مثل همه ... باشگاه هستند الان .. فقط گفتیم دعا کنیم واسشون . ممنون ازتون ..
    تعریفتونو از آمیت خیلی شنیدم .. امیدوارم با نیت پاک شما ایشون خوب تر بشن .. بازم تشکر.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا