.:ارمیا:.
پسندها
3,649

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سخنی با نخوانندگان*:

    یه یوزر دادین به ما، امکاناتش از امکانات غارهای دوره ی دیرینه سنگی هم کمتره.

    الان این tab فعالیتها چیه خداییش؟! 1ساله این بالاست. تو این یه سال کلاً یه بار کار کرده، اونم از شانس ما دقیقاً وقتی بوده که از زمین و هوا موشکهای انگ بر ما نازل میشده! اون یه بار فقط فعّال بوده؛ که خدایی نکرده، روم به دیوار، کسی از قافله ی باخبران عقب نمونه.

    خب این tab رو درست کنید، ما هی نریم پروف ملّت، ارسالاشونو بخونیم!!!

    این view blog entries چیه؟! تو پروف منه، من میزنم میگه : "کابر محترم؛ شما اجازه ی دسترسی به این صفحه را ندارید." خب عمّه ی کاربر مورد نظر باید دسترسی داشته باشه؟! نذارید دیگه! الکی شلوغ کردین پروفو.

    و ایضاً؛ view articles.

    بعد میای 4کلوم تو پروفت بنویسی، 4کلوم که میشه 5کلوم، تاب نمیاره، ارور میده!
    حالا بگذریم از اینکه به ما وبلاگ نمیدین، باید تو پروف، قاطی پیغام بازدیدکنندگان بنویسیم و به طرفه العینی هم همه ش مدفون شه زیر پیغومای دیگه.

    اصلاً اینا رو نذارید! حداقل یدونه از این "حالت من" هایی که تو سایر فروم ها دیدیم، بذارید.

    *: منظور مدیران محترم هستند.
    قال الله تعالی :

    مَن طَلَبَنی ، وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی ، عَرَفَنی
    وَ مَن عَرَفَنی ، اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی ، عَشَقنَی
    وَ مَن عَشَقتَنی ، عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقتَهُ ، قَتَلتَهُ
    وَ مَن قَتَلتَهُ ، فَعَلّی ديَتَهَ وَ مَن ديَتَهُ عَلَیّ ديَتَهُ
    فاَنَا ديَتَهُ

    خداوند متعال می فرمايد :
    کسی که مرا طلب کند ، مرا پيدا می کند
    و کسی که مرا پيدا کند ، مرا می شناسد
    و کسی که مرا بشناسد ، مرا دوست دارد
    و کسی که من را دوست دارد ، عاشقم می شود
    و کسی که عاشق من شود ، من عاشق او می شوم
    و کسی که من عاشق او شوم ، می کشمش
    و کسی که من او را می کشم ديه دارد و ديه او بر من است .
    من ديه او هستم .
    سلام دخترا

    روزمون مبااااااااارک :d:gol:

    llı.✿.ıllاتولد بانوی آب وآیینه (کریمه اهل بیت سلام الله علیها)lı.✿.ıllا
    به آیت الله بهجت"ره" گفتند:

    چه کار کنیم تا آدم بشویم ؟

    فرمودند: نگویید چکار کنیم!

    بلکه بگویید چه کار نکنیم تا آدم بشویم ...
    چشم تو خواب می‌رود یا که تو ناز می‌کنی
    نی به خدا که از دغل چشم فراز می‌کنی
    چشم ببسته‌ای که تا خواب کنی حریف را
    چونک بخفت بر زرش دست دراز می‌کنی
    سلسله‌ای گشاده‌ای دام ابد نهاده‌ای
    بند کی سخت می‌کنی بند کی باز می‌کنی
    عاشق بی‌گناه را بهر ثواب می‌کشی
    بر سر گور کشتگان بانگ نماز می‌کنی
    گه به مثال ساقیان عقل ز مغز می‌بری
    گه به مثال مطربان نغنغه ساز می‌کنی
    طبل فراق می‌زنی نای عراق می‌زنی
    پرده بوسلیک را جفت حجاز می‌کنی
    جان و دل فقیر را خسته دل اسیر را
    از صدقات حسن خود گنج نیاز می‌کنی
    پرده چرخ می‌دری جلوه ملک می‌کنی
    تاج شهان همی‌بری ملک ایاز می‌کنی
    عشق منی و عشق را صورت شکل کی بود
    اینک به صورتی شدی این به مجاز می‌کنی
    گنج بلا نهایتی سکه کجاست گنج را
    صورت سکه گر کنی آن پی گاز می‌کنی
    غرق غنا شو و خمش شرم بدار چند چند
    در کنف غنای او ناله آز می‌کنی
    اما تو « ابراهیم جان »، بسیجی و عاشق بمان و جز درباره عشاق حق و بسیجی ها فیلم مساز، و هرگاه خسته شدی، این شعرگونه را كه یك جانباز برایت نوشته است بخوان: ای بلبل عاشق، جز برای گل ها مخوان! دست دعای دلسوختگان آن همه بلند است كه تا آسمان هفتم می رسد. من پاهایم را بخشیده ام تا این دل سوخته را به من بخشیده اند. اما اگر پاهایم را باز پس دهند تا این دل سوخته را بازستانند آنچه را كه بخشیده ام باز پس نخواهم گرفت. دل من یك شقایق است، خونین و داغدار. ای بلبل عاشق، جز برای شقایق ه ها مخوان!

    قسمت پایانی از نقد فیلم مهاجر از قلم سید مرتضی به ابراهیم حاتمی کیا
    حال و هوای این روزای برادران غربی:

    چون رعد ترسانیدن و چون برق درخشیده؛از جا پریدن؛با این همه واپس خزیدن.
    و لیکن ما چون رعد نمیترسانیم ؛مگر اینکه عمل کنیم و هرگز نمیباریم مگر اینکه سیل سازیم.(حضرت علی ع)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا