یک بار به مکّه شدم، خانه مفرد دیدم. گفتم حج مقبول نیست؛ که من سنگها از این جنس بسیار دیده ام.
بار دیگر برفتم، خانه دیدم و خداوند خانه. گفتم که هنوز حقیقتِ توحید نیست.
بار سه دیگر برفتم، همه خداوند خانه دیدم و خانه نه.
به سرّم فرو خواندند که یا بایزید!
اگر خود را ندیدی و همه عالم را بدیدی، مشرک نبودی و چون هم عالم نبینی و خود را بینی، مشرک باشی!
آنگاه توبه کردم و از دیدن هستیِ خود نیز توبه کردم.
کشف المحجوب