اگر اومدن بفرستشون تو قبر من :دی
پس ساناز = زهرا
اصلا هم جوانمرادانه نیست.تو سلاح سرد داری.من دست خالی هستم .من مجبورم به گردالی متوسل بشم.آخه هنوز بهم بدهکارهحالا مردی اخطار بده :دی
به شوالیه رییس تهمت می زنی؟ :| من می توانم
من واسه خودت گفتما .شوخزمه ای فکر کنی به فکر مقام و اینا هستما
حالا بذار گردالی بیاد بعد یه فکری واسش می کنم
ئه؟ حالا که اینطوره می ذارم تو هم بهش دسترسی داشته باشی .اصلا چشم ندارم راحتیت رو ببینم:دی
خسته نشی یه وقت :| بیا بشین کمرت درد می گیره :|
منو تحریک نکن برم با گردالی دست به یقه شم ،گناه داره
من هرچی رو بخوام به دست میارم .دل منو آب نکن :| یه کاری می کنم محروم شی .ته مونده هاش هم بهت نرسه
مهمون دعوت می کنی وسایل پذیرایی داری؟
هاع.اون خوشرنگ تر بود ولی این باکلاس تره:دی من؟حسودی؟باور نکن من اراده کنم می شم گردالی