mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • غصـــه ی جدایی را نخور هم نفــس ..


    روحم هنوز نزد مهربانـــــی توست ...

    هنوز از تپش تــــو حیات می گیرم ..

    چگونه می پنداری از تو رد شـــده ام ..؟ گذشته ام ؟!



    نه مـــهربانم ...

    من همین جا ... نزد توام

    در سرای پادشاهیــت ، ملکه ای مهربان


    غصه ی جدایی را نخور

    که ما ، رقص ِ پرواز ـ روحمان را باهم در آسمان عشق نظاره گر بوده ایم ..
    من هنوز از تو لبخند بر لبم می نشیند ...

    چگونه می پنداری رفته ام ...؟


    همین جا

    با همان حس دوست داشتن ، که تو را می سرود ...

    با همان چشمانی که زیبایی اش را برایم شعر می کردی ...

    هستم


    جایم امنِ ِامن است ....

    هنوز در "هوای "عشق توام

    مهربانم ..


    "زندگی کن " و لبخنــــــــــد بزن ....

    عشق ..

    غم خوردن نیست ... شادیه ... انگیزه ی زندگیه ... لبخنده ....


    اگه عشقی وارد زندگیمون شد ، زندگی باید آبی بشه ..... نه مشکی ..!

    حتی اگه کسی که عاشقش شدیم کنارمون نباشه !

    ما همیشه باید شاد باشیم


    چون لایق بودیم

    که قلبمون سرای همچین چیز با ارزشی شده

    پس قدر خودمونو بدونیم!


    وقتی یاد یه خاطره ی قشنگ می افتیم ، به جای گریه و حسرت و آه کشیدن ،

    لذت ببریم و احساسش کنیم دوباره

    باید یاد بگیریم

    که عشق مقدسه

    نباید اجازه بدیم باعث ناراحتی و غصه ی خودمون و بقیه بشه


    وقتی یه رابطه ی زیبا و پر از عشق تموم شد ،

    به یاد رفتنش و تموم شدنش غصه نخوریم !


    به یاد "یک روز " داشتنش و بودنش " شـــــــــــــــــــــــاد باشیم "


    یه نفس عمیق بکشیم و لبخند بزنیم ...


    "وقتی به یاد لحظه های خوبی که در گذشته داشتیم می افتیم ،

    به جای شاد شدن ، دلگیر می شویم ...!

    زندگی ؛

    پارادوکس عجیبی ست "
    بمان و زیباترش کن



    می نشینم


    برایت عاشقانه ها می نویسم


    عاشقانه های آبی رنگ ...


    هیچ می دانی "تنهــــــــا بودن " چقدر شیرین است


    وقتی می شود "تــــــــو " را در قلب داشت .. ؟


    می دانی از وقتی تو آمدی من به عشـــق مومن شدم ؟


    می دانی تو که هستی دنیا زیباتر می شود ؟


    من لبخنــــــــــــد می زنم ؟


    می دانی


    می دانی ....


    بـــــــمان کنار دلم .... درست همین جا ..


    بمان و زیباترش کنـــــ دنیایم را


    تو لبخندی هستی که بر لب هیچ کس جز من نخواهد نشست ...


    بمان و زیبـــــــــــــــــاترش کن. . . . .

    اسمتو روی سیگار نوشتم برای اولین بار


    کشیدم تا از یادم بری

    اما نمی دونستم میری تو نفسمو

    میشی همه کسم . . . .


    گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت که تو رو فقط و ففقط واسه



    خودت بخواد که وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه هستم تا تهش...

    زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است که



    که نخواهد آمد تو نه در دیروز و نه در فردایی



    ظرف امروز پر از بودن توست...





    تو را هيچگاه نمي توانم از یادم پاک کنم چون تو پاک هستي .. مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي.... و وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم.
    عشق من

    نوشته هایم تو را دیوان خود میدانند .. ....

    احساسم تو را میخواند ....

    تو را میخواهد ...

    دلتنگی هایم لحظه هایم را برای داشتن تو بهانه میگیرد ...

    بیا

    چشمانم تو را میخواهند ...

    اغوشم تو را میخواهد ....

    من نیز برای داشتنت .....نفس کشیدنت .....سختی هر راهی را به جان میخرم .....



    عشق من ...یار من ...


    من اینجام .....همان جای که میعادگاهمان بود ....جایی که محل قرار های عاشقانه مان بود ...

    در ساحل ...

    جایی که باد مژده اش را به همه عاشقان داده است ..

    جایی که متعلق به ماست ...

    احساس کن مرا...حتی از دوردست ها ...زیرا من تا همیشه در کنارت خواهم بود ...



    به یاد ندارم لحظه ای را که بی یاد تو برایم گذشته باشد ....

    زندگی من ...

    مرا قلبم همانجاییست که تو انجایی .....تو که نسیم عطر حضورت مرا زندگی و جانی دوباره است ...

    مرا به وصال زیر باران اشنا کن ...

    به بوسه های زیر باران ...در کوچه های اشنای با قدمهایمان ...

    اندیشه ام با توست و برای توست ...

    زندگی من ...


    عشق من

    در ساحل رویا

    چشمانم را برهم میگذارم ....

    وتو را ...

    از انسوی دریا ها نزد خود می اورم ...

    دستانت را میگیرم ...

    تنت را لمس میکنم ...

    و در اغوشت عاشقانه هایم را زمزمه میکنم ....

    این توئی که در وجود من نهفته ای ......

    من تو را دارم .....

    توئی که عشق منی ...

    زندگی ام را ...

    توئی که زندگی منی ...


    عشق من

    زندگی را برای با تو بودن دوست دارم ....

    عشق را دانستم .....

    در اغوش تو ....

    اسمان نگاهت ...مرا خوشبختیست ...

    میخواهم همه ی دنیا بدانند که عشقمان جاودانه است ....

    ....

    شاهزاده ی من ...




    شاهزاده ی من

    عشق من

    از دریا تو را خواستم


    دریا تو را با تمام وجودش....... تو را با امواجش برایم فریاد کرد ....

    بر دلم اشوبی به پا کرد ازنبودت ...

    قلبم را برای دیدارت رهسپار یادت کرد ....

    من ...

    تو را از اسمان خواستم .....

    اسمان عشق تو را با قطره های بارانش بر من بارید ...

    یار من ..

    دوستت دارم ...


    تقدیم به تو که خودت میدانی

    تمام این نوشته هایم برای توست

    تویی که با آمدنت شب هایم

    نیز همانند روزهایم روشن است

    و مهربانی و عشقت را مانند

    گرما و نور خورشید به من بخشیدی

    خورشید زندگی ام دوستت دارم و

    تا آخرین غروب زندگی ام در کنارت خواهم ماند


    هر چقدر هم از هم دور باشیم،


    باز بهم نزدیکیم !


    بالا رو نگاه کن..


    هر دو زیر یک آسمانیم.


    مـــن

    ...

    خــود بــه چـشـم خـویشـتـن دیــدم کــه جــانــم مـیـرود.


    تو بــــارون كه رفتي ، شبم زير و رو شد

    يه بــغض شكســـته رفيــق گلــوم شد

    تو بـــارون كه رفتي ، دل باغچه پژمـــرد

    تمام وجـــودم توي آيينه خط خـــورد

    هنـــوزم كه بارون تو كوچه ميباره

    دلـــم غصه داره ، دلــــم بي قــــراره

    نه شـــب عاشقـــانه ست ، نه رويا قشنگه

    دلــــم بي تو خـــونه ، دلــــم بي تو تنـــگه

    يه شب زيـــر بارون كه چشمم به راهـــه

    ميبينـــم كـــه كوچه پر نـــور مـــــاهـــه

    تو مــــاه منـــي كه تو بارون رسيدي




  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا